one shot _ sweet compulsion 2

1.5K 178 30
                                    

Part2

چشم هاش رو باز کرد.

حس سبکی داشت و چشم هاش کمی تار میدید.

از طرفی نوری هم که از پنجره میتابید، باعث تار تر دیدنش میشد.

سعی کرد بلند شه اما با درد کمی که در پهلوش پیچید منصرف شد.

چشم هاش رو چند بار باز و بسته کرد و بلخره تونست واضح ببینه.

اولین چیزی که دید، صورت پسر نا اشنایی بود که سرش رو روی میز گذاشته بود.

با اخمی که بخاطر درد کم پهلوش به وجود اومده بود، بلند شد و نشست.

حالا دید بهتری داشت.

-زیباست- کلمه ای بود که در ذهن تهیونگ با اولین بار دیدن جونگ کوک نقش بست.

تهیونگ خم شد که بلند شه اما درد پهلوش بیشتر شد و باعث خارج شدن-اخ-از بین لب هاش شد.

جونگ کوک با شنیدن ناله ارومی چشم هاش رو باز کرد.

اولین تصویری که دید، مردی بود با پانسمان پهلوش ولباسی با دکمه های باز که یک طرفش خونی بود.

-چرا اینقدر هاته تو این وضعیت؟؟-سوالی بود که با دیدن تهیونگ در ذهن کوک نقش بست.

چشم هاش رو بست و دوباره باز کرد.

حالا مغزش به کار افتاد و سیخ رو صندلی نشست: تو نباید بلند شیییییییییی...بعد از دو روز خوابیدن...

بی اراده با صدای بلندی گفته بود.

تهیونگ متعجب و با ابرو های بالا رفته به پسری که به طرز کیوتی جیغ زد که بلند نشه نگاه میکرد.

-کیوته- ذهنش کلمات جدیدی رو به کار میبرد.

با چشم های ریز شده از پسر کیوت پرسید: تو کی هستی؟...چقدر تشنه ام..

میدونست افرادش کسی رو که براش خطر ناک باشه ، زنده نمیذارن چه برسه به اینکه بزارن به اتاقش بیاد و اونجا بخوابه.! پس این پسر بی خطره، نتیجه گیری ای بود که تهیونگ گرفت.

جونگ کوک گیج بود و مغزش درست به راه نیوافتاده بود: من؟؟؟؟...اممم جونگ کوکم؟

تهیونگ به ارومی بلند شد: هممم...جونگ کوک...اینجا چیکار میکنی؟

جونگ کوک که نگاهش قفل اندام ورزیده تهیونگ شده بود، با گیجی تمام جواب داد: نمیدونم...

تهیونگ پوزخندی به نگاه خیره جونگ کوک زد.

از پسر گیج رو به روش خوشش اومده بود و بعد از سالها دلش میخواست یکم شیطنت کنه...

پس به ارومی پیرهن مردونه خون الودی که تنش بود رو در اورد و کل اندامش رو در معرض نگاه تشنه جونگ کوک گذاشت.

نیشخند زد: نمیدونی؟...بی اجازه اومدی داخل؟...پس باید بگم که بگیرنت...

نگاه جونگ کوک شوکه بالا اومد: چی؟...من بی اجازه نیومدم افرادت منو اوردن اینجا...من پزشکم

Scenario & OneshotWhere stories live. Discover now