❤️vkook❤️
این مال ولنتاین فک کنم سه سال پیش بوده. برای چنل نوشته بودم جرم....
در حال درست کردن دکوراسیون جدید فروشگاهش بود که زنگ ابتدای ورودی در به صدا دراومد و این نشونه اومدن مشتری بود.
ته : خوش اومدید...چه کمکی از دس...
با دیدن پسری که در هودی قرمز و گشادش گم شده بود ، حرفش رو قطع کرد.
بی اراده به پسر قرمز پوش ، خیره شده بود.
با دیدن لپ های هلویی رنگش، به خودش اومد : اا.... میتونم کمکت کنم؟
جونگ کوک با کمی خجالت حرف زد : یه...یه جعبه میخواستم...برای کادو...
دل تهیونگ از صدای بهشتی پسر روبروش، ضعف رفت.
لبخندش رو خورد و به سمت قفسه جعبه ها رفت : اینجا جعبه های جدید رو گذاشتم...
جونگ کوک اروم به سمت تهیونگ رفت و به جعبه ها نگاه کرد.
تهیونگ با نگاهش در حال خوردن جونگ کوک بود.
کوک : میشه اون جعبه قرمز رو بهم بدین؟
تهیونگ با شنیدن صدای بهشتیش ، لبخند زد.
جلو رفت و جعبه رو برداشت.
ته : بفرمایید
به سمت جونگ کوک گرفتش.
جونگ کوک خیره به دست های کشیده تهیونگ ، جعبه رو گرفت و روی میز کوچک کنارشون گذاشت.
کوک : میشه...تزئینش کنیم؟
تهیونگ لبخند زد : تزئین کنیم ؟...باشه...الان وسایلی که لازم داری رو میارم.
با لبخند رفت و یک سری شکلات و وسایل دیگه اورد.
کنار جونگ کوک ایستاد.
سعی کرد درنزدیک ترین مکان بهش بایسته.
گرمایی که از جونگ کوک منتشر میشد رو دوست داشت.
مشغول به تزئین و چیدن جعبه شدن.
در این مدت تهیونگ سعی میکرد بیشترین تماس رو با جونگ کوک داشته باشه تا بتونه اون گونه های هلویی رو بیشتر ببینه.
ته : بفرمایید...تموم شد خرگوش قرمز...
جونگ کوک لبخند خجالتی زد.
تو فاصله ای که تهیونگ رفت تا وسایل اضافی رو سرجاشون بزاره ، جونگ کوک هدیه ای که گرفته بود رو درون جعبه قرار داد.
بعد از بستن در جعبه ، به سمت تهیونگ رفت.
کوک : اهمم
ته : چیزی شده کوکی؟
جونگ کوک از لقبی که بهش داده بود، ذوق کرد.
لبش رو گاز گرفت و جعبه تزئین شده رو به سمت تهیونگ گرفت.
تهیونگ با چشم های گرد شده به کوک نگاه کرد.
کوک : این...ماله توعه
ته : من ؟؟؟؟؟
جونگ کوک کیوت سرش رو به نشونه بله تکون داد.
کیوت حرف زد: میشه...این اولین ولنتاین ما باشه؟
و در اخر لبخند زد و تهیونگ با لبخند مستطیلی زیبایی جونگ کوک رو بغل کرد.
این جواب خیلی خوبی برای هردو بود....
.........
VOCÊ ESTÁ LENDO
Scenario & Oneshot
Fanficسناریو های کوتاه از ویکوک با ژانرای مختلف 🏅 short story ___________________________________________ (تمامی سازمان ها، شخصیت ها، نسبت ها و اتفاقات درون فیکشن، ساخته ذهن رایتر می باشد و به دور از واقعیت بوده❗ پس از شما ریدر های عزیز انتظار میرود که...