part8

1.7K 221 112
                                    

همونطور که سره پسر روی سینش بود و باد موهاشو رو به رقص در می اورد،به یاد چند ساعت پیش و بحثش با نامجون افتاد.

[Flash back]

-رابطتون چجوریه؟

مرد هوف کلافه ای کشید و گفت:

-هنوز که هنوزه بهم اعتماد نداره توی این سه هفته کارمون فقط سکس شده،شب سکس صبح سکس،توی ماشین سکس،توی مدرسه سکس،توی خونه سکس همش شده سکس!

مرد بزرگتر با جدیت لب زد:

-برام مهم نیست که چجوری قراره اعتمادشو به دست بیاری؛فقط کاری کن اون سمته پدر بزرگش نره
حتی اگه شده اونو عاشقه خودت بکن و احساسات و اعتراف دروغ رو بهش بگو ولی تا قبل از ۱۸ سالگیش باید اونو وابسته ی خودت بکنی فهمیدی؟

مرد کوچیکتر با عصبانیت سر تکون داد و از خونه خارج شد.

[End of flashback]

صدای پسر اونو از افکارش در آورد:

-تهیونگ من سردم شده و مقعدم و سوراخم خیلی دارن منو اذیت میکنن بیا بریم پایین.

اونا دوساعت بعد از اعترافشون روی پشت بوم توی بغل هم نشسته بودن و به آینده و چیزی که قراره بشه فکر میکردن.یکی درحال فکر کردن به آینده و این که قراره با مرد روبه روش زندگی شاد و قشنگ و پایداری رو داشته باشه و درحال خیال پردازی های افکار کیوت و بامزه بود.و یکیشون درحال فکر کردن به عذاب وجدانش و دروغ گفتن و بازی دادن این پسر توی بغلش بوده.

زندگی واقعا عجیبه و عجیب تر از اون سرنوشته که زندگیتو یا خراب میکنه یا درست میکنه
ولی سرنوشت قراره با زندگی این پسر و مرد چیکار کنه؟
قراره آخرش این سرنوشت اونارو تا کجا ببره؟
قراره این انتقام قدیمی چه بلایی سر این دوتا بیاره؟
هیچکس نمیدونه جز سرنوشت.
[البته من میدونم:)]

پسر با لبخند پاشد و دست پسر رو هم گرفت و بلندش کرد:

-پاشو بریم دکتر بعدش میریم خونه،اگه دوست داشتی هم به دوستات بگو بیان حتما دلت براشون تنگ شده.

پسر فقط با تکون دادن سرش به معنی باشه اکتفا کرد و جلوی مرد راه افتاد و از پله ها پایین رفت.

------

-دیواره های سوراخ آقای جئون از داخل به خاطر رابطه ی خشن زخم شدن و باید بخیه بشن و حداقلش باید تا دو هفته هیچ رابطه ی جنسی از قسمت مقعد نداشته باشد.

زن دکتر با لبخند به جونگکوکی که به زور روی صندلی نشسته و تهیونگی که با عذاب وجدان داشت پسر رو نگاه می‌کرد گفت.

-آقای جئون روی اون تخت بخوابید شلوار تون رو دربیارید و پاهاتون رو روی میله های بزارید و پاهاتون رو باز کنید تا من بیام.و شما آقای کیم شما باید برید داروخونه و این پماد و این قرص هارو بخرید تا شما برگردید من کار بخیه زدن رو تموم میکنم.

Mr kim/vkookWhere stories live. Discover now