تصمیم گرفت فعلا درباره ی بحث اون دوتا حرفی پیش نکشه.
پس با لبخندی که فیک بودنش واضح بود به سمته دو مردی که روی صندلی های کافه نشسته بودن حرکت کرد و سرجاش نشست.
-هنوز سفارش هارو نیاوردن؟
دو مرد که متوجه نزدیک شدن پسر شدن سرو وضعشون رو درست کردن و با لبخند به پسری که نشست نگاه کردند:
-نه الان-...
-دارن میارن.
نامجون وسط حرف تهیونگ پرید و به گارسون اشاره کرد.
گارسون با سفارشاتشون بهشون نزدیک شد.بعد از گذاشتن سفارش هاشون روی میز با گفتن یک نوش جان ازشون دور شد.
هرستاشون مشغول خوردن شدن و هیچکس هم به کیونگی که داشت از پشت شیشه های کافه آمارشون رو میداد،نشدن.
------
-قربان،نوهتون جونگکوک از سه هفته پیش،پیشِ کیم تهیونگ زندگی میکنه و چند روزه که کیم نامجون،باهاشون زندگی میکنه.ولی قربان....
-حرفتو بگو!
-ولی نمیدونم رابطه ی بین کیم تهیونگ و نوتون چیه..آخه رابطشون عادی نیست...
-منظورت چیه؟
پسر کاملا باز دم های عصبیه مرد پیرِ،پشت تلفن رو میشنید با یک نفس عمیق لب زد:
-نگاه های کیم تهیونگ...اصلا شبیه نگاهای یک مدیر عادی به یک دانش آموز نیست...دیروز هم وقتی سوار ماشین شدم...دیدم ک...که نوتون گونه کیم تهیونگ رو بوسی...
-کافیه!خودم دارم براشون.
گوشی رو قطع کرد و به یکی از خدمتکارا گفت ایو رو براش بیارن.
بعد از چند تقه ای که به در خورد اجازه ی ورود داد و دختر وارد شد.
روشو از پنجره گرفت و نگاهش رو صورتِ ظریف و خوشگل دخترِ معشوقش،میخکوب کرد و با لحن سرد که لرز به تنه دخترک مینداخت لب زد:
-جونگکوک کجاست؟
دخترک آب دهنش رو قورت داد و سعی کرد لرزش بدنش رو کنترل کنه،که موفق هم شد پس با لحنِ محکم و جدی،روبه پدرش لب زد:
-گفتم که برای چند هفته خونه ی مدیرش میمونه.
مرد تک خنده ای کرد و لب زد:
-منظورت اینه که پیشه کیم تهیونگ میمونه مگه نه؟
مرد به وضوح شاهد رنگ پریدن صورت دخترک و چشمای لرزون و بدن لرزونش بود.
-چ...چی؟!
دخترک بازم سعی کرد قوی بودنشو نشون بده ولی نتونست.
مرد قهقهه ای سر داد و یک دفعه جدی شد و با عصبانیت رفت سمته دخترک و رو به صورت دخترک غرید:
YOU ARE READING
Mr kim/vkook
Science Fiction+قشنگه؟ * فرستادن عکس* seen +میخوام با اون دهنه لعنتیت باسنه قشنگ و سفیدمو بنفش کنی Typing... _فردا با خانواده تشریف بیار مدرسه! taehyung 🔝 ژانر:کمدی،طنز،،توییتر،مدرسه،چت،اسمات کاپل:ویکوک 🚫من نیاز به نقد های بی رحمانه ی شما ندارم خوشتون نیومد فقط...