با حرص در خونه رو باز کرد و بدون توجه به داد های نگران طور مامانش سمت پله ها رفت و سریع پله هارو دوتا یکی میکرد تا زودتر به اتاقش برسه؛بعد از رسیدن به اتاقش محکم درو باز کرد و بلافاصله داخل شد و درو قفل کرد تا مادرش نتونه بیاد داخل!
با عصبانیت کراوات فرم مدرسشو محکم چنگ زد و از گردنش دورش کرد و کیفشو محکم به زمین کوبید و به سمت تختش حمله کرد و سرشو تو بالشتش مخفی کرد و داخل بالشت شروع به فریاد زدن کرد که هرکدوم از فریاد هاش در اون بالlشته بدبخت مخفی میشدن:
-یعنی چی؟؟؟؟یعنی چی که من بایدد توی خونه ی اون مرتیکه زندگی کنممم؟؟؟!!!!!
بله درست شنیدید قبل از خروج جونگکوک از اتاق مدیرش،مدیر کیم بهش گفته هرطور شده باید توی خونه ی اون مرد زندگی کنه چون عالیجناب حوصله نداره هروقت بهش نیاز داشت بیاد دنبالش!
(بی فانوس یکم به فکر نویسنده باش خو خوابش میاد خو،من واقعا خوابم میاد و خستم با چشمای بسته دارم مینویسم!)همونطور که داشت توی پالشتش فریاد میزد گوشیشو از جیبش در آورد و بدون فکر وارد صفحه ی چته خودش و مدیرش شد و شروع کرد به فحش کشیدن مدیرش:
مامانه کوک ایوعه😔
YOU ARE READING
Mr kim/vkook
Science Fiction+قشنگه؟ * فرستادن عکس* seen +میخوام با اون دهنه لعنتیت باسنه قشنگ و سفیدمو بنفش کنی Typing... _فردا با خانواده تشریف بیار مدرسه! taehyung 🔝 ژانر:کمدی،طنز،،توییتر،مدرسه،چت،اسمات کاپل:ویکوک 🚫من نیاز به نقد های بی رحمانه ی شما ندارم خوشتون نیومد فقط...