part11

1.4K 186 60
                                    

-تهیونگ...اگ...اگه بهت دلیل کام نشونت ر...رو بگم قول میدی عصبانی نشی؟

پسر با لکنت و تردید گفت مرد که واقعا احساس می‌کرد درحال ترکیدن با لحنی پر از کلافگی گفت:

-جونگکوک هرچی هست بهم بگو...

پسر نفس عمیقی کشید و چشماشو بست و شروع به توضیح دادن به مرد کرد:

-نگاه اون قرصی که خوردی قرصِ سردرد نیست.نمیدونم چجوری به دستت رسیده.ولی اون قرص،قرصیه که اگه مصرفش کنی تنش جنسیت خیلی بیشتر میشه.و..و شق میکنی و حتی اگه بری زیر آب سرد یا عضوتو وارد یک س...سوراخ بکنی هم فایده نداره و تنها ر..راهش.‌...

مرد با بردن یکی از ابرو هاس بالا حرف پسر رو قطع کرد:

-تنها راهش؟

پسر هوفی کشید و خیلی تند و سریع گفت:

-باید یکی بکنتت

مرد که چیزی متوجه نشد با اخم لب زد:

-چی؟

اینبار پسر آرومتر گفت:

-باید یکی تورو بکنه تا کام بشی.

و بعد چشماشو محکم بست و منتظر هر طور پرخاش و رفتاری شد:

-چ...چی؟

پسر ادامه داد:

-و اثر این دارو ۷۴ ساعته!

مرد که واقعا نمیفهمید آخه چرا باید نگهبانش بهش این دارو رو بده؛درحالی که اون به نگهابنش گفته بود قرص سردرد میخواد!

مرد یک دفعه عصبی شد و هر وسیله ای که روی میز بود رو با فریاد پرت کرد پایین و به پسری که ترسیده گوشه ی اتاق ایستاده اصلا توجه نکرد:

-خدا لعنتت کنه...اییی....

یک دفعه درد بدی توی کمرش پیچید که باعث شد ناله ی دردناکش توی اتاق اکو بشه؛پسر که با صدای ناله ی دردناک مرد نگران شده،ترسشو کنار گذاشت و به سمت مرد رفت:

تهیونگ بیا بریم خونه حالت خوب نیست لطفاا.

پسر با التماس به مرد خیره شد و گفت،مرد که لحن پر از التماس پسر رو دید با یک لبخند فیک سرشو به معنای باشه تکون داد و هردوشون از اتاق خارج شدن‌.

میخواستن از در مدرسه برن بیرون که یک دفعه دوتا از دخترای چاپلوس و بد نام مدرسه که توی حیاط بودن همین که تهیونگ و جونگکوک رو باهم دیدن که دارن میرن بیرون از مدرسه،یک دفعه خوشون رو بهشون رسوندن و با نگرانیه‌ی فیک یکیشون گفت:

-مدیر کیم حالتون خوبه؟

-مدیر کیم میخواید کمکتون کنم؟

مرد که واقعا حالِ خوبی نداشت سرشو سمته جونگکوک برگردوند و تو گوشش گفت:

-اینارو از جلوی چشمام دور کن وگرنه تضمین نمیکنم زنده از اینجا برن بیرون!

پسر تایید کرد و رو به دخترا گفت:

Mr kim/vkookWhere stories live. Discover now