-اهههه..همونجا.. تندترین..اههههه
مرد ضربه هاشو بیشتر و بشتر کرد تا زمانی که هردوشون باهم کام شدن.
سه هفته از رابطه شون میگذره و هرشب حداقلش دوراند رو میرفتن؛تو این سه هفته جز باهم خوابیدنشون هیچ کاره دیگه نکردن:
-پاشو بریم حموم بعد مسکن بخور بریم مدرسه
مرد گفت و از پسر خارج شد:
-هی..تو راند منو اول صبحی کردی و کمرمو نصف کردی بعد میخوای پاشم؟حداقل منو بلند کن:/
-بچه نباش خودت بلند شو بیا
پسر تکخنده ای کرد و پتو رو روی بدنه برهنش کشید و گفت:
-اهاااا بچه؟؟اره درسته این منم که با یک پسر هیفده ساله که حتی هنوز به سنه قانون نرسیده وارد رابطه شدم و هرشب دوراند میکنمش.
پسر بعد از این حرفش به پهلو چرخید و پتو رو تا موهاش کشید.
مرد که متوجه ناراحتیه پسر شد به سمت حموم رفت!
پسر که متوجه دور شدن مرد شد قطره ی اشکی از گوشیه چشمش پایین افتاد:
"ولی من نخواستم سکس پاتنرت بشم خودت تهدیدم کردی خودت قول دادی مثل یک التماس گرون قیمت ازمن مراقبت کنی پس این شد مراقبتت؟"
توی دلش گفت و بلافاصله اشکاش مثل چی روی صورتش سرازیر شدن،اون فقط میخواست مثل بقیه باشه ولی الان گیر این مرده بی احساس افتاده بود!
پسر متوجه مرد بالا سرش نشد و وقتی مرد اونو براید استایل بلند کرد هین بلندی کشید و برای جلوگیری از افتادنش دستاشو دور گردنه مرد حلقه کرد!
مرد همونطور جونگکوک به دست وارد حموم شد و جونگکوک رو گذاشت داخل وان و خودشم بلافاصله پشتش نشست.
کوک؟
بزارید بگم حال کوک الان چیه!الان توی دلش هم جنگ شده هم پروانه ها خونه ساختن هم یکی تو قلبش چاقو زده و معم تر از اونا تعجب کرده خیلییی شوکه شده.مرد دستاشو روی سینه لخته پسر گذاشت و اونو سمته خودش کشوند:
-گریه نکن ببخشید که اونجوری باهات رفتار کردم اعصابم واقعا خورد بود..امروز قراره نامجون بیاد دبیر کیم نامجون،اگه امد ممکنه مثل قبل باهات رفتار نکنم ممکنه یکم باهات سرد بشم ولی بدون رفتارام بدون منظورن.ببخشید که من باعث افتادن این مروارید های بی رنگ روی صورتت شدم!
و بعد سرشو کج کرد و گونه پسر رو طولانی بوسید
پسر چشماشو بست و گفت:
-چرا باید آمدن دبیر کیم باعث بشه این رفتارو بامن بکنید مستر؟
مرد آهی کشید و دستاشو دور بدن پسر محکم تر کرد و سرشو روی شونه لخته پسر گذاشت و گفت:
-خودت میفهمی خودت بعدا میفهمی ممکنه ازم متنفرم بشی،ممکنه دیگه نخای توی صورتم نگاه کنی ولی اون موقع حق داری فقط الان نپرس بزار توی آرامش سرمو بزارم رو شونت و برای لحضه ای از فکرِ "قرار نیست دیگه باهات خوب باشم" در بیام
پسر بدون هیچ حرفی سرشو روی سر مرد گذاشت و چشماشو بست
اون به مرد اعتماد داره ولی نه کامل،میترسم مرد بهش آسیب بزنه خیلی میترسه:)
---
این ادامه پارته بعده حرفی ندارم پاشم برم لباس بپوشم دیرم شده
11:31
KAMU SEDANG MEMBACA
Mr kim/vkook
Fiksi Ilmiah+قشنگه؟ * فرستادن عکس* seen +میخوام با اون دهنه لعنتیت باسنه قشنگ و سفیدمو بنفش کنی Typing... _فردا با خانواده تشریف بیار مدرسه! taehyung 🔝 ژانر:کمدی،طنز،،توییتر،مدرسه،چت،اسمات کاپل:ویکوک 🚫من نیاز به نقد های بی رحمانه ی شما ندارم خوشتون نیومد فقط...