پارت ۷:
نقشهبا حس سر انگشت های جئون که به روی عضوش مینشست با
ترس به دست پر رگ و قدرتمند پسر چنگ زد و زمزمه کرد:-باشه... باشه... قبول... صبر کن...
جونگکوک راضی از گرفتن نقشه اش خندید، تهیونگ رو توی اغوشش چرخوند و دوباره به دیوار چسبوند تا بتونه مستقیم توی چشم هاش نگاه کنه. اینکارش تهیونگ رو دیوونه میکرد.
-حالا جواب بده.-هیس... بزار... بزار برن... لطفا.
تهیونگ سرش رو پایین انداخت و تلاش کرد خیلی اروم زمزمه کنه. جونگکوک با دیدن استرس و ترس عجیب تهیونگ سر تکون داد و سکوت کرد.
تهیونگ تا حدی سرش رو پایین انداخت که پیشونیش به سینه پهن و قوی جونگکوک تکیه داده شده بود و میتونست ضربان های اروم قلب پسر بزرگتر رو حس کنه. از ترس خیلی ریز میلرزید و از اینکه تونسته بود جونگکوک رو راضی کنه تا لمسش نکنه خوشحال بود.
جونگکوک تنها سکوت کرد.
متوجه شده بود تهیونگ ترس و دلهره ی شدیدی داره.چند بار بین کارمند ها شنیده بود شایعه های زیادی درباره ی پسر خوش چهره هست و واقعیتش هردفعه شدیدا عصبی میشد چون اون، بین تمام طبقات میچرخید و هیچوقت مچ تهیونگ رو با کسی نگرفته بود.
میدونست این پسر با هیچ یک از کارمند ها رابطه نداره حتی با رئیس بزرگ اون ها، یعنی اقای اندرسون.
وقتی صدای حرف زدن و خندیدن ها قطع شد. تهیونگ سرش رو عقب برد و بیشتر به در نزدیک شد تا بتونه راحت تر بشنوه.
با نشنیدن هیچ صدایی نفسش رو از روی اسودگی بیرون فرستاد. بالاخره وقتی سمت پسر بزرگتر چرخید، متوجه موقعیتش شد و فشاری به سینه ی محکم جونگکوک وارد کرد و عقب هولش داد.
-به چه حقی من رو دستمالی کردی؟با عصبانیت به جونگکوک توپید و دستش رو روی لباس هاش کشید تا شاید بتونه رد دست جونگکوک رو از روی خودش برداره.
چرا همه توی این شرکت کوفتی اینجور باهاش رفتار میکردن؟ فکر میکردن اون یه هرزه ی خیابونیه؟ بخاطر اینکه هیکل ریزه میزه داره؟ گی عه؟ یا اینکه کره ایه؟
-هی... داری گریه میکنی؟
جونگکوک با چشم های گرد شده پرسید، وقتی برق داخل تیله های قهوه ای رنگ پسر کوچیکتر رو دید و بهش نزدیکتر شد.
تهیونگ با عصبانیت استین کت بلندش رو زیر بینیش کشید و تلاش کرد اشک هاش رو کنترل کنه:
-نه!در رو خیلی زود باز کرد و بدون کوچیکترین نگاهی به جونگکوک از دستشویی خارج شد. لحظه ی اخر سمت پسر چرخید و با صدایی که به وضوح میلرزید گفت:
-از من دور بمون جئون!
ESTÁS LEYENDO
SPIDERMAN🕷| KV
Fanfic🕷اسم: مردعنکبوتی (کامل شده) 🕷ژانر: عاشقانه/هیجانی/کمی طنز/اسمات🔞 🕷کاپل: کوکوی 🕷کاپل فرعی: ندارد 🕷نویسنده: mj_storiess (برای دیدن تیزر، اطلاعیه اپ و اسپویل، میتونید به چنل تلگرامی من جوین بدین: ایدی: @mj_storiess) ⚠️خلاصه: همه چیز از وقتی شروع...