ادامه چپتر چهل و یک - جهنم
🎼James Arthur & Anne Marie _ Rewrite The Stars
🎼James Arthur - Train Wreckنگاهی به ساعت مچیش انداخت و از دیدن زمانی که نشون میداد، ابرویی بالا انداخت.
ساعت از ده شب میگذشت. زین هنوز برنگشته بود و دلشوره کم کم مهمون سینهاش میشد.
وقتی از زین جدا شد، حال چندان خوبی نداشت حالا نگران این بود که نکنه اتفاقی براش افتاده یا مثل دفعه قبل کارش به بیمارستان کشیده باشه.لیام از هیچ چیزی مطمئن نبود و برای زنگ زدن به زین هم تردید داشت و دودل بود.
همزمان که میخواست از حالش خبری بگیره، دوست نداشت اونو متوجه این نگرانیش بکنه.مرد جوون ناتوان در تصمیمگیری با قاشق چوبی دستش، سس گوجهفرنگی که درحال پختنش بود رو هم زد. قاشق رو روی پیشدستی گذاشت و شعله اجاق گاز رو کم کرد.
به سمت یخچال چرخید و قدمی به جلو برداشت که صدای زنگ تلفن همراهش توی آشپزخونه خالی پیچید.به دنبالش دست راستش ثانیهای لرزید و احساس تهی بودن بهش دست داد.
با حرکت دستپاچهای مسیرش رو به سمت کانتر تغییر داد و گوشیش رو از روش برداشت.
وقتی مخاطبش رو لویی دید بازدمش رو آسوده به بیرون فوت کرد. تب سبزرنگ رو فشرد و ثانیهای زمان برد تا صورت دوستش توی صفحه گوشی ظاهر بشه.- «هی».
- هی به خودت.
در جواب لویی به حرف اومد و به سمت یخچال قدم برداشت.
-«چطوری!»
ظرف سالادی که توی یخچال گذاشته بود رو بیرون اورد و نیم نگاهی به گوشیش انداخت. به نظر میاومد لویی داره به خونهاش برمیگرده چون فضای اطرافش رو خیابون اصلی خونهی اون مرد تشخیص میداد.
- خوبم خودت چطوری؟ از سرکار میای!
-« آره...حالا خوبی یا واقعا خوبی؟».
به سوالِ با طعم طعنه دوستش لبخندی زد و گوشیش رو اندکی بالاتر گرفت.
ظرف شیشهای سالاد رو روی کابینت گذاشت و قاشق چوبی رو دوباره برداشت.- اذیتم نمیکنه لو...لازم نیست نگران باشی.
همزمان که جواب لویی رو میداد اندکی از سس داخل ماهیتابه رو مزه کرد. به اندازهای که زین میپسندید تند نبود باید فلفل بیشتری بهش اضافه میکرد.
-«داری آشپزی میکنی! جناب مالیک غذاشونو به وقت ایتالیا میل میکنن؟».
با تموم شدن سوال لویی، چشم غرهای به صفحه گوشی رفت و فلفل بیشتری به سس روی اجاق اضافه کرد.
- زنگ زدی احوال دوستتو بپرسی یا چی؟
- یا چی.
لویی بالافاصله دهن کجی بهش کرد و مشغول گشتن کیف اداریش که روی دوشش بود شد.
YOU ARE READING
Sweet Grief
Fanfiction" به خونهی من خوش اومدی پین کوچولو... قراره اینجا تبدیل به جهنمت بشه، طوری که برای فرار ازش مجبور بشی به خودم پناه بیاری..." کاپل: زیام (زین تاپ) ژانر: دراما، رومنس، انگست محدودیت سنی: NC 18+ کاور: ziam_malec