کامنت +1K
چپتر پنجاه و دو -🎼Digital Daggers - The Devil Within
🎼l- میگم تو
صدای لیام که به گوشش رسید پلکی زد و توجهاش رو به مرد جلوش داد.
با اینکه توی یک سانتیش بود اما ذهنش به مکانها و زمانهای مختلفی سفر کرده بود.- چی! بله.
دست پاچه به حرف اومد و نگاهش رو پایین انداخت.
چند دقیقهای بود که لیام کتی رو به تنش کرده و با وسواس عجیبی درحال وصل کردن چند تیکه پارچه بهش بود.
تقریبا دو هفته میگذشت و این سومین کت نیمه کارهای بود که لیام دوخته. دوتای قبلی چندان باب میلش نبودن.- چند وقت دیگه نوبت عملته، نگران نیستی یا استرس نداری؟
لیام این بار جملهاش رو کامل کرد و زین دستش رو اندکی بالا برد تا سوزنهای ته گرد رو راحتتر به پهلوش بزنه.
- نه. خودت گفتی یه عمل سرپاییه.
جواب مرد جلوش رو داد و سعی کرد تا جای ممکن از چشم تو چشم شدن باهاش خودداری کنه.
لیام توی فاصله کمی ازش بود، طوری که میتونست رایحهای که ازش توی هوا پخش میشه رو کاملا حس کنه.
نمیخواست از این فاصله صورتش رو ببینه چون اونقدری به خودش مطمئن نبود. نمیدونست چه کاری ممکنه ازش سر بزنه!مقابلش لیام گوشهی لبش رو به دندون گرفت. برعکس زین کاملا نگران و مضطرب بود. چند روز بعد از فستیوال نوبت عمل قلبش بود. با اینکه با چند تا پزشک حرف زده بود و همه این اطمینان رو بهش داده بودن که یه عمل سرپایی و آسونه اما دست خودش نبود و نمیتونست جلوی اضطرابش رو بگیره شاید چون میدونست اگه این عمل انجام بشه اندکی خیالش آسودهتر میشه.
- تو چی؟
- من چی؟
به سرعت پرسید و آخرین سوزن ته گرد رو
به کت وصل کرد. لبههای بیرونیش رو روی سینه زین مرتب کرد و قدمی به عقب برداشت.- مشکلی با اینکه با من توی جشن دیده بشی نداری؟
زین توضیح داد اما لیام به چیز دیگهای فکر میکرد؛ به اینکه ایراد از پارچه و مدل کت نبوده، ایراد از رنگش بوده.
تا الان سورمهای و قرمز رو امتحان کرده بود اما به نظر همون مشکی که جایجایش هاله محوی از کریمسون دیده میشه بهترین گزینه است.
لبخند غیر ارادی روی لبهاش اومد، متقابل زین اخم محوی کرد.- ببخشید چی گفتی؟
با جمع و جور کردن خودش پرسید و از ذهنش گذشت یه کراوات مشکی با رگههایی از کریمسون قطعا زیبایی کت رو دو چندان میکنه. توی جیبش هم میتونست یه دستمال حاشیهدار ملیله استفاده کنه.
- گفتم مشکلی نداری من همراهت باشم؟
زین سوالش رو تکرار کرد و لیام دستبند خیاطیش رو درآورد و روی میز غذاخوری داخل سالن گذاشت.
YOU ARE READING
Sweet Grief
Fanfiction" به خونهی من خوش اومدی پین کوچولو... قراره اینجا تبدیل به جهنمت بشه، طوری که برای فرار ازش مجبور بشی به خودم پناه بیاری..." کاپل: زیام (زین تاپ) ژانر: دراما، رومنس، انگست محدودیت سنی: NC 18+ کاور: ziam_malec