هیچی نداشت بگه، اون همه چیزش رو باخته بود حتی آخرین سرمایه اش یعنی خودش، روحش و بدنش رو به کیم تهیونگ باخته بود.
چی پیش خودش فکر کرده بود که میتونه با کینگ دربیافته؟
پشیمونی؟
فایده ای نداشت اون فقط الان میتونست از ثانیه های اخر آزادیش برای نفس آخر زندگی کنه
سه
دو
یک
-تو مال منی جئون جونگکوک
--------------------
پاهاش آسیب دیده بود چون کلمه ی امن رو یادش نمیومد، وسط اون جهنم هرچی سعی کرد کلمه امن رو یادش نیومد.
به سقف خیره شده تا با یادآوری خوشی های هرچند کوچک، امید رو توی زندگیش پیدا کنه
--------------------
-یادم نمیاد اجازه داده باشم ارضا شی!
جونگکوک فقط نفس نفس میزد و با چشم هایی که از ترس میلرزید منتظر تنبیه بعدی ارباب نشسته بود.
╾──────────────╼
جئون جونگکوک
سن: ۳۰سال
شغل: معاون شرکت معماری و ساختمان سازی Sky
اون همیشه قانون های خودش رو داره و کسی نمیتونه مجبورش کنه از این قوانین سرپیچی کنه چون اون تصمیم گرفته همیشه الگوی مناسب برای کوچکترهای خانواده و فردی عزیز و قابل تحسین برای پدر و مادرش باشه.
و به همین دلیل بزرگ توی هیچ دورهمی و مهمونی شرکت نمیکنه.
کیم تهیونگ
سن: ۴۰سال
شغل: رئیس مافیای کازینوهای منطقه ی گانگنام
اون توی قمار حرف اول رو میزنه برای همین بهش لقب کینگ دادن کسی نمیتونه توی هیچ راندی اون رو شکست بده
اون یه حیله گر به تمام معناست چون اول به طعمه اش مسیر خوشبختی رو نشون میده و در آخر درب جهنم رو برای اون باز میکنه.
پارک جیمین
سن: ۲۸سال
شغل: لیدر تیم طراحی شرکت معماری و ساختمان سازی Sky
بسیار خوش مشرب و اهل مهمونی های مختلف و بی مسئولیت نسبت به کارهایی که انجام میده
اعتقاد داره دنیا فقط یکبار برای اون ساخته شده و نباید با پشیمونی کارهایی که انجام داده اون رو خراب کنه.
تنها چیزی که بهش متعهده کارشه چون بهش پول میده تا بتونه خوش بگذرونه
مین یونگی
سن: ۳۵سال
شغل: دست راست و مشاور کیم تهیونگ
هرجا اسم کیم تهیونگ بیاد کنارش حتما مین یونگی ایستاده که بهش لقب فرشته ی روباه رو دادن
فرشته برای محافظت از کینگ
و روباه برای تمام حیله ها و ترفندهای به خصوصی که توی مزایده ها یا قرارهای مهم کیم تهیونگ استفاده میکنه
YOU ARE READING
Gambling
Fanfiction▪︎Complete▪︎ ະFɪᴄ Nᴀᴍᴇ ᯓ Gambling ະGᴇɴʀᴇ ᯓ BDSM, Sᴍᴜᴛ, Aɴɢsᴛ ະCUP ᯓ VKᴏᴏᴋ هیچی نداشت بگه، اون همه چیزش رو باخته بود حتی آخرین سرمایه اش یعنی خودش، روحش و بدنش رو به کیم تهیونگ باخته بود. چی پیش خودش فکر کرده بود که میتونه با کینگ دربیافته؟ پشیمو...
