part 19

375 58 52
                                    

"خودتو زخمی نکن، دستات رو برای کارای بهتری لازم داری"

جمله‌ی ارباب مدام توی ذهنش تکرار میشد و استرس حرف شین باعث شده بود تا آرامش از بدنش گرفته بشه و به صورت هیستریک پای راستش رو تکون بده.

"یعنی چیکارم میکنند؟"
"میخوان زیرخواب کله گنده ها بشم؟!"

-هی آروم...

تهیونگ دستش رو روی زانوی جونگکوک گذاشت و فشار آرومی بهش وارد کرد.

-چت شده؟!

دست پسر رو گرفت و از دمای پایین بدنش شوکه شد.

-از چی انقدر ترسیدی؟!

جونگکوک فقط با چشم های درشتش به ارباب خیره بود و انگار منتظر بود تا اون تمام افکارش رو از چشمهاش بخونه، ارباب سری عصبی تکون داد و نفسش رو پرحرص بیرون فرستاد.

-نگران حرف شین نباش، تا من هستم هیچ غلطی نمیتونه بکنه

جونگکوک از اینکه تهیونگ تونسته بود حال دلش رو بفهمه خوشش اومد ولی میدونست اگه بخواد زبونش رو بیشتر از این قفل نگه داره باعث میشه ارباب کاری کنه تا حرف زدن برای باقی عمرش تبدیل به آروزیی دست نیافتنی بشه!

-من... میترسم...

سرش رو انداخت پایین و به دستهایی که توی هم گره کرده بود خیره شد.

-برای اولین بار توی عمرم دارم میترسم، اینکه توی خانواده درک نشم و طبق میل اونها زندگی کنم، باعث شد تا همیشه توی چهارچوب قوانین نانوشته باقی بمونم، از تنهایی، از کار زیاد، از اینکه برای ارتقای شغلی بهم پیشنهادات بیشرمانه میشد، از اینکه قمار کنم، از بودن توی مافیا، از باختن خودم و آزادیم، از بودن کنارشما نترسیدم ولی امروز و دراصل هرموقع که اونو میبینیم، از کینه ی نگاه اون مرد میترسم.
من تمام عمرم رو روی یک خط صاف گذروندم ولی از وقتی سراب هیجان قمار رو دیدم، مسیرم به کلی عوض شد، هیجانش مثل دره‌ی مرگ من رو به سمت خودش کشید و تاوانش مثل باتلاق داره من رو توی خودش حل میکنه. میترسم، از کینه‌ای که توی نگاهش هست میترسم.

سرش رو بالا گرفت و با چشمهایی نمناک به اون مرد خیره شد.

-مگه اینطور نیست که من خودم رو به شما باختم؟! مگه نگفتید جزو اموالتونم؟! از مالتون محافظت میکنید یا با دوستاتون شریک میشید؟!

این پسر چی داشت میگفت؟! چرا باید حرف و رفتار شین انقدر بترسونتش، خودش گفت تاحالا نترسیده ولی پس سری قبل برای چی تب کرد؟!
پوزخندی زد

-گفتی تاحالا نترسیدی ولی رفتارهات چیز دیگه‌ای میگه جناب جئون

جونگکوک سرش رو پایین انداخت، اون مرد الان جدی بود؟! تمام حرفهاش رو ندیده گرفته بود و فقط به اون جمله دقت کرد؟!

GamblingHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin