جونگکوک
جشن که تمام شد خداحافظی کردیم
با مامانم و بابام و تهیونگ رفتیم بالاتهیونگ و بابا که داشتند در مورد پروژه و کار صحبت میکردند منم رفتم بالا اتاق شون آماده کنم
که دستم توسط مامانم کشیده شد
مامان: کدوم اتاق شماست؟
اتاق اخری
دستم کشید برد اتاق
اخخخخخ دستم مامان یواش تر
مامان: پس اون همه زورت چیشد خرگوشک
مامان الان نزدیک اولین هیتم بدنم تو موقیعت
با ثباتی نیستمامان: همیشه دلم می خواست امگا بشی باهم در مورد چیزای خاکبرسری صحبت کنیم
ماماااان چه فانتزی هایی داری 😆
مامان: والا بالاخره جواب دعا هام گرفتم ، همیشه میدونستم تو کیوتی نمی تونی آلفا باشی
پس چرا اینطوری بهم میگفتید؟
مامان: چون تمام جئون ها آلفا هستند منم آلفا هستم گفتیم تو هم مثل ما بی بخار میشی
خب بگو ببینم تهیونگ باهات خوب رفتار میکنه؟
از اینکه امگا شدی راضی؟راستش مامان من بهم تلقین شده بود آلفا میشم
وگرنه الان میبینم امگا بودن هم خیلی خوبه مخصوصا یکی مثل تهیونگ آلفاممامان :اوه نگاه لپای سرخ خرگوشم
راستی جونگکوک سینه هات کو؟
شنیدم سینه هات بزرگ میشن موقع هیت؟جونگکوک: دقیقا از کی شنیدی ؟جیمین بهت گفته؟!
ای جوجه دهن لق میکشمتمامانم خندید گفت:
خب بدو ببینم نشونم بده سینه هاتواااا مامان خجالت میکشم
مامان: بعد تهیونگ بخورش با استقبال پیشواز میری!!
خندیدم و گفتم : هییییی مامان چقدر منحرفی
مامان :خب جونگکوک جدا از شوخی
ممکن هر چی زودتر هیت بشی اومدم یه توصیه کنم
این بسته کاندوم داشته باش همین اول توله نندازید رو دست تون ...این تهیونگی که من دیدم جرت میده مراقب خودت باشماماااااان وای خدا جین و جیمین کم بود مامانمم اضافه شد .
بالاخره بعد از توصیه های خاکبرسری مامانم رفتیم پایین پیش بابام و تهیونگ
یه دمنوش آوردم با شیرینی خوردیمبابا: جونگکوک خوبی پسرم صورتت چرا انقدر قرمز شده؟
تو ذهنم گفتم همش تقصیر همسرته یه چیزایی میگه من تو پورن هم ندیدم ،کلی خجالت کشیدم
اونور مامانم با نیشخند به من نگاه میکرد.
جونگکوک: هیچی بابا جونم یکم گرمم شده برم لباسم عوض کنم .
YOU ARE READING
Everlasting Love•°vkook•°
Fanfictionاولین فیکم حمایت کنید😉 جیمین: خرگوش احمق چرا انقدر غرغر میکنی باز کی تو پاچت گذاشته عین شتر رم کردی؟! جونگکوک: اولا جوجه زشت اونکه تو پاچش همه چی گیر میکنه تویی دوما اون اسب رم میکنه نه شتر !!.... ... .... امگا های قصه ی ما خاص اگر دوست نداری امگا...