یونا 26 part

2.7K 162 37
                                    

تهیونگ

از پدر و مادر جونگکوک خداحافظی کردم
گفتم وسایل آماده کنند برای تفریح

رفتم قسمت اداری عمارت

جکسون پیام داده بود مشکلی پیش اومده
وقتی رسیدم با بوی رایحه ی غلیظم
همه متوجه حضورم شدند و تعظیم کردند

جلو رفتم رو به جکسون گفتم :
چیشده انقدر آشفته به نظر میای ؟

جکسون: امروز صبح قسمتی از محصولات ارگانیک صادراتیمون از بین رفته بود .

از تو دوربین ها هم نتونستیم شناسایی کنیم فردی که اینکار انجام داده.

تهیونگ : چقدر خسارت خوردیم؟

جکسون : حدود ۵۰۰میلیون دلار

میدونم از افراد من باعث اینکار نشدند هر کی بوده باید مدرکی تو صحنه جا گذاشته باشه

تهیونگ: جکسون این قضیه رو چند نفر میدونند ؟

جکسون : فقط من و مسئول نگهداری

تهیونگ: بیارش بی سر و صدا بیارش پیش من
کس دیگه ای هم از این قضیه بو نبره
حواست جمع کن

جکسون: چشم آلفا

حدس میزنم مربوط به پک اغوان سیاه باشه
هه به خیال خودشون می تونند با اینکار به قدرت و ثروت من خسارت وارد کنند.

جکسون با مسئول وارد شد .

تهیونگ : بیرون وایسا جکسون.

مسئول نگهداری که یونا نام داشت یک امگا بود

تهیونگ: سلام یونا مشتاق دیدار

یونا: سلام آلفا سراغی از این خواهر بزرگتون نمی‌گیرید

تهیونگ: یونا سرم خیلی شلوغ بوده شرمنده جبران میکنم

یونا: خبریه آلفا شنگول میزنی ، در حالت عادی باید الان خرخره همه رو بجویی

تهیونگ: سوپرایز برات دارم میفهمی
خب یونا اون محصول ها سالم هستند؟

یونا: بله آلفا طبق دستور شما همه رو در جایی دیگر نگهداری میکنم و همه اون هایی که از بین رفتند یکسری محصول فیک بودند .

تهیونگ: خب خوبه می خوام هیچکس جز خودمون نفهمه در مورد این قضیه

کسی که اینکار کرده به زودی خودش میاد جلو

خیلی دوست دارم قیافه شکست خوردش ببینم

یونا: آلفا هیچکس به زیرکی شما نیست ،افتخار میکنم به شما خدمت میکنم

تهیونگ: شما افراد باوفا و کاردرست باعث افتخار من هستید

خب راستی بعد از ظهر میرم ساحل می خوام با شخصی آشنات کنم تو هم بیا
شب اونجا میمونیم وسایل مورد نیاز با خودت بیار

Everlasting Love•°vkook•°Where stories live. Discover now