رقص part35🔞

3.5K 165 48
                                    

جونگکوک

۲ ساعت از موقعی که با هه جین صحبت کرده بودم
گذشته و نمیدونم این چندمین بار دارم با صندلی تهیونگ دور خودم میچرخم

خب اینطور که نمیشه هر وقت میام شرکت
تهیونگ نبود عین اسکولا فقط روی صندلیش بچرخم

تو همین افکار بودم که صدای زنگ گوشیم بلند شد
با نهایت سرعت رو گوشیم خیمه زدم
انقدر هول شدم یادم رفت ببینم کیه داره زنگ میزنه!!

جونگکوک: سلام جونگکوک هستم بفرمایید

_سلام جیمین هستم اگر نمیگفتی جونگکوکی نمیدونستم ، چی زدی داداش ؟

جونگکوگ: وای جیمین هیچوقت فکر نمیکردم
انقدر دل تنگ کصنمک بازی هات بشم!!

_نه واقعا حالت خوب نیست چیشده خرگوش احمق!؟

جونگکوک: از صبح با تهیونگ اومدم شرکت اما خودش نیست نمیدونم جلسه است یا کلنگ ساخت زدند
فکشون درد نمیگیره؟!

_اخه تو رو چه به شرکت فکر کردی اونجا بری الان دست راست تهیونگی؟

جونگکوک: هیس حرف نباشه لازم بود بیام
باید بفهمن رئیس شون چه امگایی داره
فکر زدن مخ شوهرم نکنند

_حالا کی مخ اون تحفه رو میزنه
با اون اخلاقش پشه هم از صد کیلومتری رد نمیشه

جونگکوک: حالا لازم نیست انقدر حسودی کنی جوجه
فکر کنم یادت رفته تهیونگ کیه؟!

_خب حالا ما رو نمودی با این شوهرت
زنگ زدم بگم شب می خوایم برای یونا تولد بگیریم
زودتر بیاید

جونگکوک: تولد یونا نوناست؟!
مرسی که خبر دادی جیمینی
چیزی احتیاج هست بخرم ؟

_نه همه چیز آماده است حالا اگر چیزی لازم داشتیم
بهت زنگ میزنم

جونگکوک: باشه پس فعلا

_ فعلا دیر نیاید

حالا چی بخرم برای یونا !!
من امشب باید یونا و جیهوپ باهم جفت کنم
بالاخره باید به عنوان لونا پک حواسم به بقیه باشه!!

خب بذار یکم آهنگ بذارم
انرژی مثبت خونم کم شده

رفتم در دفتر باز کردم ببینم هه جین
چیکار میکنه!!
داشت به مانیتورش نگاه می‌کرد و قهوه می خورد

جونگکوک: هه جین خیلی کار داری ؟

هه جین : نه جونگکوک شی کار هام تموم شده

خوشحال شدم مثل خودم بیکار پس دستش کشیدم بردم تو دفتر تهیونگ
بیچاره کپ کرده بود از رفتارم

جونگکوک: قیافش نترس هه جین بیا باهم یکم برقصیم و اهنگ بخونیم حالمون خوب بشه

هه جین: خوبه پایم فقط آلفا کیم میترسم شاکی بشه سر کارم نیستم

Everlasting Love•°vkook•°Where stories live. Discover now