★ Part 7.

3.1K 327 35
                                    

سلامممم ಥ‿ಥ
اینم از پارت جدید خدمت شوما ಥ‿ಥ
ووت ها خیلی کم شده ಥ‿ಥ
فک نکنین حواسم نیستااا ಠಿ_ಠ
من به چه امیدی آخه زنده باشم ಥ‿ಥ

♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶

༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛

دیگه کم کم داشتن نگران رئیسشون میشدن!! تقریبا ربع تا بیست دقیقه بود که همون جوری پشت پنجره خیره به بیرون بود و حرکتی نمیکرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دیگه کم کم داشتن نگران رئیسشون میشدن!! تقریبا ربع تا بیست دقیقه بود که همون جوری پشت پنجره خیره به بیرون بود و حرکتی نمیکرد... مشخص بود که داره فکر میکنه... اما دیگه کم کم داشت نگران کننده و طولانی میشد!!

یکدفعه جونگ کوک سکوتش رو شکست و با چهره جدی و مسممی برگشت سمت پسرا و دستوراتی داد...

کوک : بار جدید اسلحه هنوز خالی نشده درسته؟؟؟

جیهوپ : نه رئیس...

کوک : خوبه... قبل اینکه خالیشون کنن برین و تریلی ها رو آماده کنین!! انبارای اسلحه رو دوباره بار بزنین!!! بگین سریع موادا رو دوباره بسته بندی کنن و جا سازی کنن!!

به سرعت سمت جیهوپ برگشت!!

کوک: برده های جدیدی که برامون قراره برسه فعلا تحویل نگیر تا بعدا خودم دستور تحویلشون رو بهت بدم!!

رو به همه پسرا کرد...

کوک : امارت رو تخلیه کنین!! تمام افراد رو اعزام کنین... به کمک همه نیاز داریم... همه باید توی چند ساعت آینده تمام کار هارو انجام بدیم!! شیر فهم شدین!!

جین : ر... رییس!! می... میخواین چیکار کنین؟؟؟

کوک : اینجا دیگه امنیت نداره!! نمیتونیم اینجا بمونیم و دست رو دست بزاریم تا اونا بیان سراغمون!! اگه اینترپل اینجا رو پیدا کنه... تمام نقشه هامون خراب میشه!! باید قبل اینکه اینجا رو پیدا کنن از این جا بریم!! فهمیدیننننن؟؟!!!

★JEON MAFIAˢᵗʸˡᵉ ᴸᵒᵛᵉ 🕶[ Kookv] | CompletedWhere stories live. Discover now