[ completed ]
هشــــدار 🔞
تهیونگ مامور مخفی ویژه اینترپل... ندونسته وارد منطقه مافیا جئون میشه و طی اتفاقاتی شخصی رو ملاقات میکنه که از قضا قاتل پدرش هم هست اما هویت واقعیش رو نمیشناسه... مافیا جئون جونگ کوک!!!
چی میشه که اگه مافیا جئون که وارث ق...
ووت یادت نره دارلینگ 🔥 بابات تاخیر هم ببخشید در عوض پارت بعد رو زود تر میزارم 💓
♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛༶•┈┈⛧┈♛
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.
صدای موج دریا گوش هاشو پر کرده بود... مرغای دریایی بالای سرش پرواز میکردن و صداشون همه جا پیچیده بود... این صدا ها خبر از این میداد که... به ساحل رسیده؟!!
توی تاریکی مطلق به سر میبرد...
تهیونگ با نفس زدن : ههه... هههه... هههه...
بالاخره نفسش بالا اومد!! چشماشو بسته بود... توان باز کردن چشماشو نداشت... این صدای موج دریا بود که میشنید؟؟ با صدای خش دارش به زور به حرف اومد...
تهیونگ : آه...د...دارم مـ...میمیرم!!
تهیونگ پلکای خیسشو خیلی آروم باز کرد... یکدفعه یه تیکه صدف جلوی صورتش دید!!
Ops! Esta imagem não segue nossas diretrizes de conteúdo. Para continuar a publicação, tente removê-la ou carregar outra.