★ Part 14.

3.3K 348 92
                                    

سلام بیبی گیلاسای خودممم 😂🍒
اومدم با پارت جدید خوشگلا... معذرت که دیر شد آخه این چند روز وی پی انم اصلا کار نمیکردددد لعنت بهش ಥ‿ಥ

ووت ⭐
کامنت 💬
فالووووو 🌚
یادتوون نره...
بریم سراغ این پارت از داستانمون 🌚✨

♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶

با چشم هایی که حتی در حالت عادی هم وحشی به نظر می رسیدن با دردی که توی کمرش سیخ میکشید

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


با چشم هایی که حتی در حالت عادی هم وحشی به نظر می رسیدن با دردی که توی کمرش سیخ میکشید... به چشم های مظلوم پسر زیرش خیره بود... پسر هم متقابلا با چشم های زیباش به مرد روش زل زده بود...

کوک با درد : عاح [ با درد ]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

کوک با درد : عاح [ با درد ]... بخاطر تو!!! یه قرارداد کلون رو از دست دادم!!!

تهیونگ چیزی نگفت و با شرمندگی چشم هاشو از مرد روش گرفت و سرشو پایین انداخت... اما برعکس جونگ کوک بیشتر روی پسر زوم کرد و حرکاتش که بنظرش خیلی کیوت می رسیدن رو با چشم های تیزش از نظر میگذروند...
تهیونگ نگاهش به باند های کمی خونی شده افتاد و چشم های نگرانش رو دوباره به جونگ کوک داد...

تهیونگ : درد نداری؟؟!!

جونگ کوک با حرف پسر پوزخند زد... اونقدر سرگرم پسر شده بود که دردشو به کل فراموش کرده بود!!!

کوک : درد داشتم!!! ولی... کنار تو بودن...

سرشو آروم جلوتر برد و نزدیک گوش پسر آروم چند کلمه ضعیف زمزمه کرد...

کوک با صدای آروم : مسکن دردمه...

تهیونگ مطمعن نبود چیزی که شنیده بود رو درست شنیده یا نه!! با این حال با چهره خنثی آروم سرشو سمت سر مرد کنار گوشش چرخوند و به چشم های مسمم مرد خیره شد...
چند دقیقه ای شده بود که از اون فاصله کم به هم خیره شده بودن تا اینکه پسر سکوت رو شکست...

★JEON MAFIAˢᵗʸˡᵉ ᴸᵒᵛᵉ 🕶[ Kookv] | CompletedWhere stories live. Discover now