★ Part 6.

3.3K 324 40
                                    

سلااااام :)
بفرمایین پارت جدید 😙
ووت رو بزن به منم انرژی بده 😙⭐

♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶

[ خب دوستان از اونجایی که خیلییی وقته داستانمو نخوندم و ادامه اش ندادم یادم نمیاد بهتون این نکته رو گفته بودم یا نه ولی حالا بازم بگم ضرری نداره 😁 قبل از شروع یه نکته مهم بگم : توی پارت ۱ و ۲ گفتم که مقر جئون توی یه جزیره قرار داره... ولی باید بگم که در حقیقت اینطور نیس... این تصوریه که سازمان اینترپل و تهیونگ داره... در حقیقت مقر گروه جئون توی یه منطقه غیر مسکونی نزدیک دریا تو کره جنوبی هستش... اوکی؟ این نکته رو لازم بود بدونین... جلو تر که بریم می دونین چرا و منظورم چیه :) ]
[ عو راستی این پارت چند قسمت کوچولوی +18 🔞 داره... کسی نمیخواد نخونه ]

♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶♛┈⛧┈┈•༶

یکدفه صدای باز شدن در اتاق تهیونگ رو از جا پروند و قلبش ریخت!!! به شدت زهر ترک شده بود و نفس نفس میزد!! مگه طبق حدسش همه نرفته بودن؟؟!!!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


یکدفه صدای باز شدن در اتاق تهیونگ رو از جا پروند و قلبش ریخت!!! به شدت زهر ترک شده بود و نفس نفس میزد!! مگه طبق حدسش همه نرفته بودن؟؟!!!

جونگ کوک بی خبر وارد اتاقش شد و درو قفل کرد... همون جور که راه میرفت شروع کرد به باز کردن دکمه های لباسش... تا اینکه درست وسط اتاق با دیدن کسی متوقف شد...
تازه متوجه تهیونگ شده بود که توی اتاقشه... به کل فراموش کرده بود که اینجاست!! دست از باز کردن دکمه های لباسش برداشت و به چهره وحشت زده و ترسیده تهیونگ خیره شد...

تهیونگ با ترس و حس ناامنی به جونگ کوک نگاه میکرد و جونگ کوک هم با چشمای بی احساس و سرد همیشگیش به تهیونگ

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

تهیونگ با ترس و حس ناامنی به جونگ کوک نگاه میکرد و جونگ کوک هم با چشمای بی احساس و سرد همیشگیش به تهیونگ...

★JEON MAFIAˢᵗʸˡᵉ ᴸᵒᵛᵉ 🕶[ Kookv] | CompletedWhere stories live. Discover now