با اخم و تند تند تایپ میکردو سعی داشت سریعتر کاراشو پیش ببره..
بعد از اتفاقات دیشب ، صبح بدون سهون بیدار شدو بازم تنها یه پیام ازش گرفته بود
"برگرد سرکارت.. کارم تموم شد بهت زنگ میزنم نگران نباش"
با یادآوری اون پیام کوفتی و دردسترس نبودن گوشیش تمام این مدت ، هوف کلافه‌ای کشیدو به پشتی صندلی تکیه داد..
برگشت سئول.. توی شرکت.. و بازم منتظر بود اون پیش قدم بشه؟..
سهون حتما قصد داشت بکشتش و فقط نگران کردنش برای انجام این کار کافی بود..
نگاهشو به گوشیش دادو با خودش فکر کرد بار دیگه بهش زنگ بزنه اما سرشو تکون دادو به منظور بیرون انداختن این فکر از سرش لب زدو دوباره سمت مانیتور خم شد
"بیخیال جونمیون"
باهاش قهر کرده بود.. انتظار داشت بعد از اعترافی که کرده بود حداقل امروزشونو باهم بگذرونن اما اوه سهون لعنتی قالش گذاشته و فرستادش شرکت.. ولی با پیام های پیاپی که گوشیشو سراخ کرد متعجب نگاهشو بهش دادو به محض اینکه خواست برش داره تا بفهمه کی، چی براش فرستاده گوشی زنگ خورد.. سهون بود
با نگرانی سریع برش داشتو بدون اینکه فرصت بده سهون چیزی بگه گفت
+بیشعور فکر نکردی نگرانت میشم؟ مثلا با یه پیام کوفتی دیگه واقعا حالت خوبه و همه‌چی جفت و جوره اصلا دیگه لازم نیست گوشی لعنتی منو جواب بدی؟..
ولی حرفای پشت سر همش که از سر نگرانی بود خنده فرد پشت خط رو در آوردو همین صدا باعث شد بالاخره جونمیون دست از حرف زدن برداره..
-امون بده پسر.. حالا که خودم زنگ زدم نگران چی هستی؟
+کی گفته من نگرانم؟
بدن فکر جواب دادو باعث شدو صدای خنده سهون بلندتر از قبل بشه.. خودش فهمید حرف چرتی زده چرا که قبل از اون گفته بود نگرانه پس برای جمع و جور کردنش ادامه داد
+کجایی الان؟
سهون که در تلاش بود از حجم خنده‌اش کم کنه با ته مایه خنده جوابشو دادو بالاخره موفق شد نفس آسوده جونمیونو بشنوه
-الان؟.. دارم میرم سرکار تا مواخذه بشم بخاطر غیبتای غیر موجه..
ولی با جمله اخرش اخمی روی صورت جونمیون نشستو کنجکاو پرسید
+مواخذه؟..
-اهوم.. دیروز نرفتم سرکار مرخصیم نداشتم..
پوزخندی زدو با گل کردن شیطنتش به پشتی صندلی تکیه داد
+کاشکی خوب تنبیهت کنن دلم خنک بشه..
ولی قبل از اینکه جوابی از سهون بشنوه دو تقه به در خوردو منشیش همراه جعبه قرمز رنگ نسبتا بزرگی داخل اومد
KAMU SEDANG MEMBACA
《 612 》
Fiksi Penggemarصفحه‌ای کم و بیش خالی بود نقاشی شد تکه تکه شد و گم شد پازلی وجود داشت تا کنار هم قرار بگیرند.. تا هر قسمت نقشی را بازی کنند که سازنده برای آنها رقم زده بود جایی قرار بگیرند که بازیکن درخواست کرده بود.. پازل توسط کسی ساخته شده و هیچکس سازنده‌اش را نم...
