"قبول دارم اشتباه کردم،ولی پشیمون نیستم که اشتباه کردم"
تهیونگ وقتی مطمئن شد چانهو رفته لباشو آروم از لبای جونگکوک جدا کرد و نگاهشو به چشمای بسته ی جونگکوک داد
جونگکوک جرئت باز کردن چشماشو نداشت
به زحمت پلکاشو از هم فاصله داد و با صورت تهیونگ مواجه شد
چشمای خمارش و لبای پف کرده ش جونگکوکو مطمئن کردن که اونچه اتفاق افتاده خواب نبوده+من....اهم...
صداشو صاف کرد
+من باید برم
_وایستا،ممکنه کسی بیرون باشه
+او...اوکی
_چرا منو بوسیدی؟!
+کسی که لباشو چسبوند به لبای من تو بودی!
با ولوم پایین حرف میزدن ولی حرص صداشون مشخص بود
_من اونکارو کردم که سکسکه ت بند بیاد!
+بهونه ت زیادی بچگونه س
_بهونه؟؟واقعا فکر کردی قصد دیگه ای داشتم؟
+فکر نکردم،مطمئنم کیم تهیونگ!
_اصن خودت چرا شروع کردی؟میخوای چند دقیقه پیشو یادآوری کنم؟دوبار برای بوسیدنم پیش قدم شدی
+بسه!
جونگکوک تهیونگو هل داد و بیرون رفت
تهیونگ به دیوار حموم تکیه داد و آه کلافه ای کشید
جونگکوک بی توجه به اینکه درست دوش نگرفته بود لباساشو تو رختکن عوض کرد و با بیشترین سرعت ممکن از مدرسه بیرون رفت
یونگی امروز نمیتونست دنبالش بیاد پس تصمیم گرفت تا خونه پیاده بره
.
.
.
."عصر"
+یه جوری دارم میدوئم سمت خونه انگار قرار نیست تو خونه ببینمش
داشت پیاده تا خونه قدم میزد و اصلا متوجه اطرافش نبود
همه ی فکرش سمت اتفاقی بود که بین خودش و تهیونگ افتاده بودناخواسته لبخندی روی لبش نشست و بی اختیار با دستش لباشو لمس کرد
صدای موتوری دقیقا پشت سرش شنید و بعد صدای تهیونگ به گوشش رسید
_جونگکوک سوار شو میرسونمت
جونگکوک نگاهشو به تهیونگ داد که با موتور با سرعت آرومی کنارش رانندگی میکرد
+نیاز نیست،پیاده راحتم
_عین دخترا ناز داری،سوار شو اعصاب منو به هم نریز
+تهیونگ دست از سرم بردار
جونگکوک دلخور گفت و راهشو به داخل یه کوچه باریک کج کرد
YOU ARE READING
I'm gonna be a bad boy
Fanfiction/completed/ _من به این نسبت خونی لعنتی اهمیت نمیدم! +این بدترین چیزیه که میتونه سر دو نفر بیاد! کاپل اصلی:تهکوک،ویکوک،کوکوی،ورس کاپل فرعی:یونمین،نامجین ژانر: مدرسه ای،رومنس،اسمات،هپی اند