♤27

1.3K 135 1
                                    

"زندگی کردن بدون تو اونقدرام سخت نبود،برعکس،حس آزادی عجیبی داشت"





÷تولدت مبارک جونگکوک کوچولوی باباا

+باباااا ۲۲ سالم شده هنوز اونجوری صدام میکنی

جونگکوک با اشاره به شمع روی کیکش که عدد۲۲ رو نشون میداد گفت

÷تو صد سالتم بشه جونگکوک کوچولوی منی

#تولدت مبارک عزیزم

مامانش گفت و گونه شو بوسید

*تولدت مبارک جونگکوکی،۵ امین سالیه که تولدتو با هم جشن میگیریم

@تولدت مبارک جونگکوک،تو افتخار مایی

+از همتون ممنونم،ممنونم که کنارمید

^تولدت مبارک دونسنگ،این از طرف من و جیمینه

٪ناقابله

+ممنووون،خیلی قشنگه

جونگکوک با انداختن ساعت مچی دور دستش گفت

٪اینو گرفتیم که همیشه یادت باشه زمان مهم ترین چیزه

*همگی گوش بدین جونگکوک میخواد براتون حرف بزنه

جین با صدای بلندی گفت و همه سکوت کردن

+عاممم خب...اول ممنونم از همتون،هم بابت هدیه ها،هم اینکه روز تولدم کنارم بودین...اگه ۵ سال پیش ازم میپرسیدن که امروزو چجوری میبینم،اصلا اینجوری که هست نمیدیدمش،فکر نمیکردم با جین و نامجون هیونگ دوست بمونم،

جین خواست اعتراض کنه که نامجون جلوی دهنشو گرفت

+فکر نمیکردم جیمین هیونگ تو زندگیمون باشه،فکر نمیکردم بتونیم دوباره شرکتو سرپا کنیم،فکر نمیکردم تو وکالت انقد پیشرفت کنم،خلاصه اینکه واقعا همه چی الان در ایده آل ترین حالت خودشه،امیدوارم این جمع حفظ بشه،دوستون دارم

÷جونگکوک حالا که بحث وکالت شد فک کنم من و مامانت باید کادوتو بدیم

جونگکوک با چشمای کنجکاوش جعبه رو از دست باباش گرفت

بازش کرد و با دیدن کلید توش سوالی به مامان باباش نگاه کرد

#کلید دفترته عزیزم،به خوبی ازش استفاده کنی

جونگکوک باورش نمیشد
اون بالاخره دفتر خودشو داشت؟

کلیدو با ذوق تو دستش فشار داد

+خیلی ممنونم خیلی خیلی

÷مبارکت باشه،جوان ترین وکیل شهر



.
.
.
.

+کیم اون سان

£بله

+قبلا جایی منشی بودین؟

£بله،قبل از اینجا سه جای دیگه کار میکردم،از هر سه تاشون استعفا دادم

+چرا استعفا دادین؟

I'm gonna be a bad boyWhere stories live. Discover now