♤6

1.5K 142 9
                                    

"نگاهش زیادی سنگینه،طوری که از اونور حیاطم متوجه ش میشم،چرا انقد بهم زل میزنه؟گفته بودم از اینکه بهم زل بزنن متنفرم؟"

*جونگکوک با توعم!

جین دستشو جلوی صورت جونگکوک تکون داد

+چی؟

*میگم برای تیم بسکتبال اسم تو و خودم و نامجونو دادم

+جیننننن من حتی نمیدونم توپ بسکتبال چجوریهههه

*اولا که جین نه و جین هیونگ،

@جین هیونگ؟

+تازه فهمیده دو ماه ازم بزرگتره

جونگکوک غر زد و جین به نامجون چشمک زد

*داشتم میگفتم،که هر کی ثبت نام میکنه که متخصص بسکتبال نیست،ما ثبت نام میکنیم که یاد بگیریم

+من شطرنجو بیشتر دوس داشتم

*خب برو اونم ثبت نام کن مگه نمیشه؟

+میشه ولی کی وقت کنم درس بخونم

*آهههه داری بهم عذاب وجدان میدی

+عیبی نداره،امسال بسکتبال یاد میگیرم

@بهمون خوش میگذره کوک،مطمئن باش

.
.
.
.

٪ته ۵ عصر امروز اولین جلسه بسکتباله

_خب الان بریم خونه اصلا منطقی نیس

٪بریم دور بزنیم بعدش شمارو میزارم مدرسه خودم برمیگردم

=تو هم باید ثبت نام میکردی جیم

٪با این قدم؟

=چه ربطی به قد داره

_با این نشونه گیریش؟با این چشای کورش؟

٪هووو هی هیچی نمیگم

=این حرفارو بیخیال،کجا بریم؟

_کافی شاپی جایی دیگه

٪لتس گووو

.
.
.
.




~سلام بچه ها،من لی بیونگ چول مربی تیم بسکتبال امسالتونم،بر اساس لیستی که به من دادن دو نفرتون کمه،کسی میدونه کلا غایبن یا اگه دیر میان منتظر بمونیم

جونگکوک شونه ای بالا انداخت و بیخیال به دریپ زدن با توپ ادامه داد
به هر حال براش مهم نبود اون دو نفر کیان
البته قبل از اینکه تهیونگ و هوسوک دوان دوان به سمتشون بیان

=ببخشید آقای لی

_تو ترافیک مونده بودیم

نگاه تهیونگ به جسم آشنایی خورد
بله،جونگکوک بود
یکم بیشتر که دقت کرد دو تا دوست دیگه اش رو هم کنارش دید

عالی شد!حالا تهیونگ علاوه بر خونه و مدرسه تو تیم بسکتبالم باید ریخت اون موجودو تحمل میکرد

I'm gonna be a bad boyOù les histoires vivent. Découvrez maintenant