هایی انجلز 🥂
خبب میدونم فالورام زیاد نیست و خوانندههای زیادیم ندارم ولی خیلی دوست داشتم این بوک رو شروع کنم چون من یکی از طرفدارایم که گلبش سر پایان فصل دوم گوداومنز قشنگگگ ریشش ریششش شدد
و من طبق عادت تصمیم گرفتم یک فیکشن بنویسم که نشون بده اونا دوباره همو میبینن چون پایان سریال هم یک جور پایان باز بود..
خلاصه که این اولین فیکشن گوداومنزی فارسی توی واتپد هست چون خودم نتونستم فیکشنی ازش توی (واتپد) پیدا بکنم.
اگه شما پیدا کردید لطفا برام بفرستید:""
فکر نکنم خیلی حمایت بشه و خواننده داشته باشه ولی همین که برای گلب ریش ریش شده ی خودم بنویسم کافیه
از کسایی که فیکشن رو میخونن و ووت و کامنت میذارن ممنونم اگه سر این بوک من رو حمایت کنید خیلی خیلی واسم ارزشمنده و اکلیلی میشم چون اینبار قراره کلمات از ته قلبم بیرون بیان:)
تنکتونن
CZYTASZ
Good omens 3
Fanfictionهمه فکر میکردن آخرین باری که ازرافیل و کرولی همو دیدن همون لحظهایه که ازرافیل برای همیشه از زمین رفت، ولی این لحظه هیچوقت اخرین دیدار اونا نبود. وقتی کرولی متوجهی تغییرات داستان شد، تازه فهمید پایانش کجاست. ** اسپویل فصل دو☆ شیپ: ازرافیل و کرولی ...