part 6

2.3K 389 21
                                    

دیدگاه کوک
بعد از تموم شدن کلاسش بهونه دستشویی سمت دستشویی ها رفت ... قبل از اینکه وارد دستشویی بشه .. ضربه ارومی به پیشونیش زد .. سمت نامجون برگشت ...
کوک: اه هیونگ من دفترم تو کلاس جا گذاشتم میشه بری برام بیاریش
نامجون: خیلی خب
نامجون شما کلاس قبلی کوک رفت....
با دیدن رفتن نامجون پوزخندی زد ....
وقتی مطمئن شد که رفته .... شروع به دویدن به سمت محوطه کرد...

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دیدگاه ته داشت توی راهرو قدم میزد که با دیدن کوک که سریع از کنارش رد شد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دیدگاه ته
داشت توی راهرو قدم میزد که با دیدن کوک که سریع از کنارش رد شد...‌متعجب سر جاش وایستاد با نگاهش بهش خیره بود .... هیچ ایده ای نداشت کوک با این عجله کجا می‌ره ... ولی اون تنها بود ... بدون هیچ محافظی پس این یعنی ... یه مشکل ....

دیدگاه تهشونه ای بالا انداخت میخواست بی اهمیت رد بشه ولی نشد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

دیدگاه ته
شونه ای بالا انداخت میخواست بی اهمیت رد بشه ولی نشد ....
ته : لعنت بهش
دنبال کوک رفت ...

 ته : لعنت بهش دنبال کوک رفت

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
آکادمی Where stories live. Discover now