part 7

2.1K 351 34
                                    

دیدگاه ته
نگاهش از کوک گرفت....
خواست بره که جیمین دستش گرفت ..
جیمین: ته خوبی ؟!
با نگرانی به صورت ته خیره بود...ته لبخندی زد
ته : اره جیم... من فقط یادم اومد یه کار برای انجام دادن دارم ... بعدا می‌بینمت ..
بدون اینکه منتظر جواب جیمین باشه اونجا ترک کرد....

بدون اینکه منتظر جواب جیمین باشه اونجا ترک کرد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دیدگاه کوک
با دیدن رفتن ته لبخندش از بین رفت ... از رینگ پایین اومد ... نامجون سمتش رفت تا کمکش کنه دستکشا دربیاره ...
یونگی: ته رفت؟!
یونگی نگاهی اطراف انداخت با ندین ته نگاهش سمت جیمین رفت ...
جبمین : گفت یه کار داره ...
کوک : اون حتی خداحافظی هم بلد نیست بی ادب
با اخم به دستاش خیره بود ...
نامجون : اینکه کلاست بپیچونی بی ادبانه تر کوک
با حرص گفت ...

جیمین: و اینکه باعث شی یکی دیگه هم از دست بده کلاسشو...
چشم غره ای به کوک گرفت ...
کوک کلافه دستی توی موهاش کشید...
کوک : اگه منظورت تهیونگ .... که باید بگم اون خودش برا فضولی دنبالم اومد... من که نیوردمش
تقریباً جمله اخرش با تمام حرصش داد زد...
جیمین: ته از اینکارا نمیکنه
کوک : حالا که کرده
با تخسی سمت رختکن رفت ....
نامجون: کوک ؟!
کوک: دستشویی

 نامجون: کوک ؟!کوک: دستشویی

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.


دیدگاه جیمین
یونگی: جیم مطمئنی بردارته.... هیچیش شبیه تو نیست
ضربه ارومی به بازو جیمین زد و خندید..
جیمین سرش با تأسف تکون داد ..‌..
هوپی: جیمینی باید برگردیم دانشکده خودت
جیمین سرش به نشونه تایید تکون داد...
جیمین: هیونگ بعدا می‌بینمت
یونگی: باشه..
جیمین: نامی هیونگ مراقب کوک باش
نامجون: سعی میکنم

آکادمی Where stories live. Discover now