دیدگاه ته
سعی کرده بود بیخیال بشه ... ولی نشد ....
از توی بالکن اتاقشون نگاهی سمت اتاق vip انداخت ... به نظر میومد تو اتاق باشن ... شاید به بهانه جیمین میتونست بره .... از اتاق زد بیرون ... سمت اتاق جیمین رفت....
دیدگاه ته
وارد راهرو آخرین طبقه خوابگاه شد ... لحظه ای مکثی کرد .. نگاهی به در بسته اتاق کوک انداخت ... یعنی کوک توی اتاقشه ...
هوپی: کاری داری؟!
ته سمت صدا برگشت با دیدن هوپی لبخندی زد ...
ته: برای دیدن جیمین اومدم
سمت اتاق جیمین رفت ... مقابل در اتاق جیمین وایستاد و در زد ....
جیمین: بیا تو ..
ته وارد اتاق شد .... با دیدن کوک که بهش زل زده ...جاخورد ... اصلا چرا جاخورده خب این اتاق برادرش پس میتونست اینجا باشه ...
جیمین با دیدن قیافه عجیب ته ... تعجب کرد...جیمین: چیزی شده ته
ته : نه فقط اومدم پیش تو ...
جیمین لبخندی زد... کوک نگاهش از ته گرفت ... مشغول ادامه بازیش شد ....
جیمین: بیا بشین ... کوکم حوصله اش سر رفته بود اومد اینجا ...
ته: باشه...
کنار جیمین نشست ..... زیر چشمی نگاهی به کوک انداخت...
با پوزخند مشغول بازی بود ...دیدگاه کوک
در یه دفعه باز شد باعث شد... نگاه هر سه تاشون سمت در بره ....
هوپ : جیمینی پادشاه دارن میان اکادمی....
تقریبا داد زد ....
کوک: چی آپا اومده ...
جیمین: اپا؟!
جفتشون باهم همزمان گفتن .....
ESTÁS LEYENDO
آکادمی
Fanficکیم تهیونگ دانشجو ممتاز اکادمی سلطنتی که مسئول تور اکادمی جئون جونگ کوک شاهزاده جوان و دردسرساز شده ،چی میشه اگه تهیونگی که از دست کوک آسی شده بخواد جور دیگه ای ارومش کنه و کوک هم بدش نیاد بیشتر شلوغ کنه .... ژانر : رمنس, عاشقانه ، مدرسه ای ،اسمات...