Part 12

211 35 0
                                    


اون "مناسبت خاص"  تو حومه خارج از شهر جایی که تحت نظر هفائستوس بود برگزار میشد. که ی سفر چن ساعته بود. تمام مدت هیونجین سکات بود بجز مواقعی که به کانگ سونگ مسیرو میگفت. فلیکس هم به بیرون از پنجره داشت نگاه  میکرد.روشنی خورشیدو مینونست حس کنه.

فلیکس خبر نداشت که هیونجین از صندلی عقب تحت نظرش داشت و تمام رفتاراشو زیر نظر داشت. بعد از اون اتفاقی ک بینشون افتاده بود هیونجین داشت از تمام قدرت ارادش استفاده مبکرد که هر دفهه با پسر حرف میزنه به لباش خیره نشه.ی جورایی خوشحال بود که فلیکس داشت ازش دوری میکرد چون خیلی خجالت زده بود.هیونجین حس خاصی به فلیکس نداشت-البته تا جایی که خودش میدونست-اون فقط ب ینفر نیاز داشت ک کمکش کنه استرسشو کم کنه ولی نمیتونست به مینهو زنگ بزنه چون که باهم دعواشون شده بود و هر جنده ایم جواب گو نبود پس بهترین اپشن بعدی که به ذهنش رسیده بود رو انتخاب کرد.لی فلیکس ، دستیار شخصیش .

مشخص بود که فلیکس از پسرا خوشش میاد. اینجوری بنظر میرسید بیشتر اوقات اینجوری هم رفتار میکرد پس طبیعتا هیونجین فکر میکرد که فلیکس درخواستشو قبول کنه، که کرد.
ولی درکمال تعجب بجای اینک هیونجین اعصاب خودشو با ی سکس خیلی خشن اروم کنه ، زمانی که متوجه شد اولین بار فلیکسه احساسات الهیش بالا زد.بصورت خودکار بامحبت شد و اهمیت میداد که هیچ برنامه قبلی پشتش نبود‌.نمیخواست هیچ احساساتی درگیر بشه چون میدونست که قرار نیست خوب تموم شه ولی تو اون لحظه نمیتونست جلوی خودشو بگیره.

داشت به فلیکس علاقه مند میشد که این اصلا شبیه هیونجین نبود. اون با تعداد بی شماری مرد و زن که تو کارسون خیلی تجربه داشتن و خوب بودن سکس داشته ولی هیچ کودومشون انقدری ارزش نداشته که حتی بخاطر هیونجین بمونن یا حتی واس بار دوم ب خاطرش بیان.ولی الان داشت به فلیکس که احتمالا ناشی ترین بینشون بود فکر میکرد.

ی چیز خاصی راجب اون پسر بود. ی چیز مجذوب کننده. ی پسر حیلی معمولی بود ولی خیلی بیشتر بنظر میرسید.

هاله اش ی چیز متفاوت و مقاومت ناپذیر از خودش منتشع میکرد.

هیونجین نمیدونست چی باعث شده بود که دستیار شخصیش ۲۴ ساعت روز تو ذهنش باشه ولی اینو میدونست که این قرار نیست فقط ی چیزی باشه ک ی‌بار اتفاق میوفته.اگ هیونجین از فلیکس درخواست میکرد که دوباره کمکش کنه "اروم شه" میدونست که اون پسر درخواستشو رد نمیکنه حتی اگ حق انتخاب داشته باشه.هم بخاطر اینک اون ی خداس و هم بخاطر اینک اون بعنوان خواستنی ترین جاودانه دنیا شناخته شده بود.

یه فانی محض کل ظرفیت مغزمو درگیر خودش کرده‌.

انقدر بدبخت شدم و از سکس دور شدم؟ یا دلیلش اینه ک تازه الان فهمیدم فلیکس چقدر زیباس؟


هیونجین پوزخندی زد چون مبدونست اون پسر زیبا زیر لمسش چه حالی داشته و چه مزه ای میداده.

EROS | HYUNLIXWhere stories live. Discover now