فلیکس درحال نفس نفس زدن از خواب پرید.اتاق تاریک بود ولی فلیکس میتونست تشخیص بده که اینجا اتاق خودش تو عمارت افرودیته.گیج شده بود.رویایی که دیده بود واقعا رویا بود؟ یا تو واقعیت اتفاق افتاده بود؟ برای رویا بودن یکم زیادی واضح بود.
واقعا اتفاق افتاده بود.
در حالی که داشت دستشو میکشید بلند شد.فقط ی لحظه بود ، ولی توسط هر موادی که مصرف کرده بود واس ی لحظه تونسته بود ببینه.
اصن بصورت فیزیکی ممکن بود که ی فرد نابینا بطرز جاودیی یهو بتونه ببینه؟احتمالا نه
باید دوباره برگردم به کلاب و ببینم چه موادی بوده.
"فکرشم نکن ک دوباره برگردی کلاب.از این ب بعد تو ماشین منتظر میمونی." فلیکس سرشو سمت صدا برگردوند.ی رویای دگ بود؟ اصلا از اون خواب قبلیم بیدار شدم؟ اون تو اتاق من چیکار میکنه؟
"اروس" ب سمت صدا تعظیم کرد.میتونست یه جسم سیاه ببینه ک داره ب سمتش میاد.
چند وقته اون اینجاس ؟
"بشین-" خدا درحالی که داشت ی ظرف سوپ دست فلیکس میداد دستور داد." سئون پختتش.چون راهم ب سمت اینور بود ب جای اون من اوردم.به هنگ اورت کمک میکنه فک کنم."
"مطمنی تنهایی میتونی بخوری ؟میخوای به ی خدمتکار بگم بیاد کمکت کنه؟ فلیکس حس کرد که تخت تکون خورد چون هیونجین کنارش نشسته بود.
"من خوبم ارباب هوانگ.خودم میتونم بخورم...فقط ی سوال میتونم ازتون بپرسم؟"
"بپرس." هیونجین تایید خودشو نشون داد.
"اون لحظه تو کلاب...کاملا واضح یادمه.میتونسم ببینم دوباره.وقتی اون مرد منو نگه داشته بود شمارو بین جمعیت دیدم،که بهم داشتین نگاه میکردین.بعد اون امم تصادف شما اولین کسی بودین که واضح ببینم.نمیدونستم ک اصن امکان داره.پس میخوام بدونم چه اتفاقی افتاد."
"فلیکس اصن نمیدونی چقدر شوکه شدم وقتی دیدم که زل زدی تو چشام و درخواست کمک میکنی.فکر کردم توهم زدم...پس واقعا داشتی نگام میکردی."فلیکس در جواب به ارومی سر تکون داد.
"ما خداییم.ما دوست داریم چیزارو پیچیده کنیم.تنبیه الهی متود ساده ای نیست.ی طلسم خیلی قویه که توسط خدایان نسل اول ساخته شده.بله توسط اولین جادوگر .تقریبا شکستنش غیرممکنه ولی اون مواد مخدری که مصرف کردی قدرت اینو داشته که تاثیرات طلسمو از بین ببره.بهترین حدسم همینه."هیونجین توضیح داد.
فلیکس به خدا گوش داد و نمیتونست رو چیزی تمرکز کنه.پس هرچی ک خورده بود اونموقه قوی تر از طلسمی بوده که اولین جادوگر ساخته بوده ولی اون هنوز بعد مصرفش زنده بود. چیزی به اون قدرت واس انسان ها نباید مرگ بار باشه؟چطور نکشته بودش؟
YOU ARE READING
EROS | HYUNLIX
Fanfictionترجمه داستان اروس credits:jeongislove زمانی که خدایان کهن یونانی در دنیای مدرن میان مردم زندگی میکنن. و از صدها سال پیش خانواده لی توسط افرودیت مادر اروس یا همون هیونجین مورد تنبیه الهی قرار میگیرن. sad ending angst +18
