part 15 ; Strength, Tradition, and Loyalty.

1.1K 224 126
                                    

Music theme ; Now that we don't talk - Taylor SwiftSomebody - Jungkook

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

Music theme ; Now that we don't talk - Taylor Swift
Somebody - Jungkook

[ دو جوئن ۲۰۲۱ - اسپانیا، مادرید ]

به یاد می‌آورد که سال‌ها پیش مادربزرگش بهش گفته بود که هر وقت خشم و عصبانیت وجودش رو در برگرفته بود، فقط از مهلکه فرار کنه. خیلی وقت بود که به این نصیحتش گوش نمی‌داد. معمولا از خشمش استفاده می‌کرد و می‌جنگید ولی حالا؟ خشم با غم ترکیب شده بود و احساس نخواسته‌شدنی که تمام کودکیش باهاش همراه بود، دوباره بهش دست داده بود.

موتورش رو مقابل خونه‌ی پدرو خاموش کرد و کلاهش رو به دست گرفت. پاهاش رو بر روی زمین می‌کشید و حس مزخرفی داشت. خیلی طول نکشید که جلوی در ورودی خونه‌ی نسبتا بزرگ مرد ایستاده بود و پدرو بعد از شنیدن صدای زنگ در کسری از ثانیه در رو باز کرد. از صورتش می‌شد نگرانی رو تشخیص داد.

اگه جونگکوک حالش بهتر بود، قطعا ابرویی بالا می‌انداخت و مرد رو برای بیش از ریکشن دادنش اذیت می‌کرد ولی الان حقیقتا توان اهمیت دادن نداشت.

- چه بلایی سرت اومده؟

با تعجب فریاد کشید و جونگکوک فقط کلاهش رو به سینه‌ی پدرو چسبوند تا نگهش داره و بعد از چند قدم بر روی زمین نشست. می‌دونست که ممکنه بدنش خونی باشه و اصلا نمی‌خواست خونه و مبلمان اون رو به گند بکشه.

- قرار نیست حرفی بزنی؟

پدرو خیلی سریع کلاه رو کنار گذاشت و لوازم کمک‌های اولیه رو از کمدی بیرون کشید و مقابل جونگکوک بر روی زمین نشست.

- کی زخمیت کرده؟

- نمی‌دونم حتی چه اسمی روش بذارم.

زمزمه‌ی جونگکوک تقریبا ناشنیدنی بود ولی پدرو حالا تمام وجودش گوش شده بود.

- توضیح بده.

پدرو اون رو وادار به درآوردن ژاکت موتور سواریش کرد و با تعجب به زخم‌ و کبودی‌های بدن مرد جوان‌تر خیره شد.

- قطعا وحشی بوده.

زمزمه کرد و قبل از هر چیزی مشغول عوض کرد باند شونه‌ی جونگکوک و چک کردن زخمش شد.

- نمی‌دونستم می‌تونه وحشی هم باشه.

- واقعا؟

پدرو که از حال جونگکوک خنده‌ش گرفته بود، خیلی سریع باندش رو عوض کرد. بر روی بدن جونگکوک خم شد و سعی کرد تکه شیشه‌هایی که روی بعضی از زخم‌ها وجود داشت رو بیرون بکشه. وضع جونگکوک واقعا بد بود. آهی از حرص کشید و موهای اون رو عقب هل داد تا صورتش رو چک کنه.

Bella Ciao || KookVTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang