part 8 ; Reflections

1.4K 292 187
                                    

Music theme ; Teeth - 5 seconds of summer

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

Music theme ; Teeth - 5 seconds of summer

در هیاهوی کلاب گم شده بود. به خودش اجازه‌ی نوشیدن الکل نداده بود و حالا انگار زمان کندتر از همیشه میگذشت. شاید واقعا باید به تنها قانون نانوشته‌ی کلاب عمل میکرد و مست میشد تا از دنیای اطرافش چیزی نفهمه ولی این باعث بهتر شدن حالش نمیشد.

در خلا بزرگی ایستاده بود و انگار سکوت دور و برش رو پر کرده بود. موسیقی بلند واقعا هیچ بود و حس نمیشد. به گوشه‌ای از استیج رقص خیره شده بود و فقط و فقط فکر میکرد. چطور زندگیش انقدر عوض شده بود؟

دلش برای ایتالیا، ونیز، لافنیچه و حتی مادربزرگِ بدعنقش هم تنگ شده بود. مشکلاتش یکی دو تا نبودن. نگاهش رو از استیج گرفت و به تهیونگ داد. مرد هنوز کت اسپرتش رو بر روی شونه‌ هاش داشت و مشغول صحبت کردن با یونگی بود. پا رو پا انداخته بود و حتی حرف زدن عادیش هم از دور طوری به نظر میرسید که انگار در حال امر و نهی کردنه.

اگه کسی کیم تهیونگ رو از دور میدید هیچوقت نمیتونست متوجه بشه که قادر به انجام چه کار هاییه. اون فقط تا حدود زیادی ظاهر قابل قبولی داشت و کلماتش همگی با ذکاوت انتخاب میشدن. همین باعث نگرانی جونگکوک میشد. تهیونگ از تایپ آدم هایی که از سر حماقت و عشق و عاشقی کاری انجام بدن نبود.

کاملا ناگهانی تهیونگ سرش رو چرخوند و نگاهشون به هم گره خورد. مرد فکر نمیکرد که ممکنه جونگکوک بهش نگاه کنه. شاید هم تمام مدت میدونست که بهش خیره شده. این مشکل بزرگی برای جونگکوک بود! نمیتونست بفهمه توی مغزش دقیقا چه چیزی میگذره. هوس‌بازه؟ عاشقه؟ دیوونه‌ست؟

آهی کشید و نگاهش رو از مرد گرفت. همین مونده بود که بخواد به دلیل بدبختی‌ هاش توی یک کلاب شلوغ زل بزنه. خواست بلند شه و بایسته که دختر مو سیاهی کنارش نشست.

با چشم های ریز شده بهش خیره شد. این دختر دیگه چی از جونش میخواست؟ گیلاس مشروبی به دست داشت و تقریبا لبریز بود. موهای بلند سیاه رنگش به دورش رها شده بودن و کنی از عرق و رقصیدن زیاد خیس به نظر میرسیدن با این حال بوی نامطبوعی نمیداد. آرایش زیبایی داشت و جونگکوک میتونست بگه که در کل فرد قابل قبولی بود. شاید اگه هنوز هم توی کشور خودش زندگی میکرد، اون دختر رو برای رابطه انتخاب میکرد.

Bella Ciao || KookVWhere stories live. Discover now