[ خداحافظ زیبا! ]
ژانر : رمنس/ مافیایی / اکشن / معمایی / حاوی اسمات
کاپل : اصلی ؛ کوکوی - فرعی ؛ ...
روز آپ : یکشنبهها
- برای من برقص زیبای وحشی.
اون غریبهی عجیب با چشم های کشیده و اژدها مانندش همراه بادیگارد هاش عادت داشت هر هفته ساعت هفت به آ...
¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
Music theme ; Te bote - Conor Maynard ft. Anth
- کجا داری میری؟
صدای پدرو باعث شد به خودش بیاد. از پنجره فاصله گرفت و زیپ سویشرتش رو بالا کشید. صرفا برای گرم کردن خودش چند بار بالا و پایین پرید و بعد در همون حالت به سمت مرد رفت.
- ورزش روزانهم رو باید انجام بدم.
- بذار حدس بزنم. ورزش روزانهت برای امروز دوییدنه، اون هم وقتی که دوستپسر قبلیت هنوز جلوی در خونهم منتظره؟
پدرو با نیشخندی سر تکون داد و جونگکوک نادیدهش گرفت. به سمت راهرو قدم برداشت و مقابل در خروجی خونه متوقف شد.
- واقعا هنوز هم منتظره؟ نمیدونستم!
بعد از اینکه پدرو یکی از نگاههای همیشگیش رو با محتوای 'خفه شو، قطعا میدونستی.' به سمتش پرتاب کرد، در رو باز کرد و لبخند احمقانهای زد. از پلههای ورودی پایین رفت و میتونست هنوز نگاه پدرو رو حس کنه، پس چرخید و برای مرد ابروهاش رو بالا فرستاد.
- احمق.
پدرو لب زد و بعد با چرخوندن چشمهاش در رو بست. جونگکوک مشغول انجام حرکات کششی شد و همزمان به اطرافش نگاهی انداخت.
میتونست تهیونگ رو کمی دورتر ببینه که از داخل ماشینش بهش خیره شده. بهش توجه نکرد و از محوطهی حیاط خونهی پدرو خارج شد. درهای نردهمانند رو پشت سرش بست و شروع به دوییدن کرد.
صدای روشن شدن ماشین رو شنید و پوزخندی زد. درست ثانیهای بعد تهیونگ با ماشینش دقیقا کنارش حرکت میکرد.
- این یعنی میخوای بهم گوش بدی؟
- نه.
جونگکوک بهش نگاه هم نکرد و به دوییدن ادامه داد. تهیونگ با حرص نفسش رو بیرون فرستاد و ماشینش رو خیلی سریع پارک کرد و پیاده شد. مسافتی رو دویید تا به کنار جونگکوک برسه و بعد جلوی مرد قرار گرفت و برعکس و به سمت عقب میدویید.
- باید بدونی که من بازیت ندادم.
- دیشب که حرفهای دیگهای میگفتی. الان هم برای اینکه کمکت کنم نیازی به دروغ گفتن نداری.