𝗔𝗹𝗶𝗲𝗻 [ 𝗩𝗞𝗢𝗢𝗞 ]

Part 2

با خشم کنترل شده خودش رو به ورودی بیمارستان رسوند، همه با تعجب به مرد شیک پوش اما عصبی که با خشم با بادیگار های پشت سرش وارد بیمارستان میشد خیره شدن...

جئون جه‌هیون با صدای کنترل شده ای رو به پرستاری که اونجا وایساده بود زمزمه کرد:

"_پسرم کجاست."

پرستار خیره به نخست وزیر با ترس جواب داد:

"_ت...تو راه رو سمت چپ اتاق اخر سمت راست."

به سرعت راه افتاد و سعی کرد خودش رو اروم و با وقار نشون بده به اندازه کافی اون پسر سربه هوا باعث دردسرش شده بود

وقتی به اتاق رسید مرد مسنی که به نظر دکتر میومد از اتاق خارج شد رو به روی جه‌هیون ایستاد و به احترام خم شد که جئون سوالی که درواقع براش اهمیت نداشت رو پرسید:

"_حال جونگکوک چطوره؟"

دکتر لبخندی زد و اروم پاسخ داد:

"_وضعیتشون چندان مورد پسند نیست مقعدشون به شدت اسیب دیده و از اونجایی که رابطه بدون امادگی بوده باعث شده فشار زیادی بهشون وارد بشه دور از وضعیت جسمیشون از وقتی بهوش امدن نه صحبت میکنن و نه چیزی میخورن و این باعث ضعف بیشترشون شده بخاطر بیماری قلبی که دارن این اصلا خوب نیست و ممکن موجب شوک بدی بهشون بشه از جمله فکر کنم به مشاور نیاز داشته باشن چون رابطه بدون خواسته اون صورت گرفته و رسما تجاوز بوده باعث ضربه روحی بهشون میشه."

سری تکون داد و با اخم کردن ابروهاش سوال بعدیش رو تکرار کرد:

"_کی اون رو به اینجا رسوند."

دکتر سرشو انداخت پایین و دوباره بالا اورد و جواب داد:

"_متاسفانه اطلاع ندارم ولی میتونید از توی دوربین های بیمارستان مشاهده کنید."

سری تکون داد، دکتر خواست قدم برداره که متوقفش کرد:

"_راجب این موضوع..."

از اونجایی که دکتر میدونست چی قراره بگه سریع شروع به حرف زدن کرد:

"_مطمئن باشید کسی از این اتفاق باخبر نخواهد شد تمام افراد اینجا حد خودشون رو میدونن قربان."

سری تکون داد و با چهره ای که عصبانیتش به خوبی پیدا بود زیر لب تشکری کرد و در اتاق جونگکوک رو باز کرد... حدس میزد کار کی باشه و این باعث شدت گرفتن عصبانیتش شده بود، امکان نداشت دستش به اون برسه چون محض رضای خدا اون بیگانه بود و هیچ کس از هویتش خبر نداشت و اینکه چطور جونگکوک رو گرفته گیجش میکرد

نزدیک تخت جونگکوک که ظاهرا بیدار بود رفت که جونگکوک با دیدنش هول کرده خواست بلند بشه که با اشاره دست بهش فهموند نیازی نیست