تو بیا مست در آغوش من و دل خوش دار
مستیَت با بغلت هر دو گناهش با من!"حسین منزوی"
ییبو به صفحه تلوزیون خیره مانده بود؛ این چطور ممکن بود؟
نماینده جونگ در حالی که با آسودگی از پلههای دیوان عالی پایین میآمد رو به خبرنگارها گفت:"به زودی کسانی که به من و خانوادم تهمت زدن به سزای اعمالشون میرسن این رو مطمئن باشید!"ناگهان یکی از خبرنگارها با صدای بلندی پرسید:"اما شواهد و مدارکی وجود داره... در مورد ویدیو هایی که در فضای مجازی پخش شده اظهاراتی دارید؟"
ییبو صدای آن خبرنگار شجاع را شناخت او خبرنگار کیم سهجون احتمالا تنها خبرنگاری بود که شهامت پرسید چنین سوالی را داشت.
حتی بعد از اینکه او را گروگان گرفته و زندانی کردهبودنند نیز شجاعت این را داشت که نظر خود را ابراز کند!
نماینده جونگ آرامش خود را حفظ کرد لبخندیزد و جواب داد:"به زودی همه چیز مشخص میشه لطفا نگران نباشید."
بعد از این سوال نماینده جونگ از میان سیل عظیمی از خبرنگاران و فلش های دوربین ردشد و سوار ماشین شد و بعد به سرعت آن مکان را ترک کرد.بازرس چوی در حالی که تلوزیون را خاموش میکرد رو با ییبو پرسید:"دادستان... فکر میکنید اون میتونه از این وضع خلاص بشه؟"
ییبو در افکار خود غرق بود و هیچ یک از حرف های بازرس را نشنید.
بازرس چوی دوباره پرسید:"دادستان؟"
ییبو با حواسپرتی جواب داد:"چیزی گفتید؟"
بازرس چوی لبخندی زد و گفت:"به نظر میرسه فکر شما رو خیلی مشغول کرده، پرسیدم به نظرتون نماینده جونگ میتونه از این اوصاع خلاص بشه؟"
این سوال خود ییبو هم بود؛ پاز آنجایی که ییبو وارد مدار چو تهسوب شدهبود و به گفته دادستان کل او فکر میکرد که ییبو یک مهرهی به درد بخور است؛ پس جونگ هیونشیک جرئت نداشت که به او آسیب بزند.
اما اگر متوجه میشدند که چه کسی این بازی را راه انداختهاست، اینبار به جای حبس کردنش داخل تابوت یک گلوله درست وسط پیشانیش خالی میکردند!_"مطمئن نیستم... بلاخره اون یه نمایندس اگه دستگیر نشده پس میتونه از این وضع هم خلاص بشه!"
در طول آن روز ییبو در افکارش گم شدهبود؛ حتی با وجود اینکه زمان خیلی کمی به ضربالعجلی که دادستان کل برای پرونده راهبک به او دادهبود باقی مانده بود اما هیچ تمرکزی نداشت که بخواهد به تحقیقاتش ادامه بدهد.
نماینده جونگ چطور از این وضع خلاص شده بود؟
آیا دیوان عدالت هم با اونها همدست بود و یا چو تهسوب به آنجا هم دست درازی کردهبود؟
ییبو روی واکنش عموم مردم هم حساب باز کرده بود چند وقت اخیر اون همکاری گستردهای با خبرنگار کیم و بقیه اعضای تیم جان داشت.
او از خبرنگار کیم خواسته بود تا شایعات متعددی در مورد سابقه خراب پسر نماینده جونگ، جونگ هیونشیک منتشر کند و همچنین جزئیات آخرین پرونده او ر در اختیار سهجون قرار دادهبود.
YOU ARE READING
Praying mantis
Fanfictionزمانی که قدرت عدالت را می بلعد قوی ضعیف را می کشد و دو دسته متولد میشوند؛ آن هایی که در پی عدالت اند؛ و آن هایی که در پی انتقام اند؛ آن هایی که در پی عدالت اند هیچ گاه عدالت واقعی را نمی یابند؛ و آن هایی که در پی انتقام اند در شعله های خشم خود می سو...