babyboy £ 20 £

160 23 1
                                    

نامجون جین رو توی اتاق خودش برده بود و فعلا خودش باید به بقیه توضیح می‌داد

اما فعلا باید پیش پسر کوچولوش میموند
همونجوری که روی تخت دراز کشیده بود جین توی بغلش خواب بود و صورت جین نگاه کرد و بوسه ای طولانی  روی پیشونیه جین زد

نامجون از اینکه الان جین پیشش بود راضی بود اما باید چیکار میکرد ....داشت کم میوورد اگه یک لحظه از جین جدا میشد چه اتفاقی میوفتاد ؟

از استرس پر شده بود استرس و عذاب داشت مغزش مثل مته سوراخ میکرد و انگار نه انگار هیچ وقت تمومی نداشت

اروم از روی تخت بلند شد و پتو رو روی جین مرتب کرد و دستشو کنار شونه جین گذاشت و با اون یکی دستش یکم موهای جین رو نوازش کرد و اروم بوسید

کنار رفت و گذاشت جین به خوابش برسه اروم سمت حموم گام برداشت اما دوباره استرس برداشتش که اگه بره حموم ممکنه اتفاقی بیوفته پس نرفت

گوشیش اروم زنگ خورد

سمت گوشی رفت و به اسم نگاه کرد

*یونگی *

یعنی چی باعث شده بود که صبح به این زودی یونگی بیدار باشه
اروم غذایی که توی کلش بود بیشتر و بیشتر شد

انگشت شستشو سمت دایره سبز رنگ برد و اونو بالا کشید
گوشی رو دم گوشش برد

+سلام ....صحر خیز شدی؟

یونگی پشت تلفن پوفی کشید

*خفه شو فعلا......شنیدم جین رو پیدا کردی و بهش همه چی رو گفتی ....مبارکه اما نامجون....ببین من ساب سوبین رو پیدا کردم

نامجون نتونست بفهمه که یونگی الان عصبیه یا جدی نمیتونست از صدای یونگی تشخیص بده کدوم ار این حالت رو داره پس اروم و با حالت تعجبی پرسید

+ساب؟
نامجون گفت و یونگی پشت تلفن سری تکون داد

*جیمین ساب سوبین بوده .....آوردمش کلا زخمی بود الان خوابه ...چیکار کنم  باید فراری بدیم مگرنه سوبین خارکصه پیداش میشه و جیمین رو با خودش میبره نامجون ...چند وقت دیگه توی کشتی باید بمونیم

یونگی آخر جمله معلوم بود ک با عصبانیت تموم کرده و نامجون کمی طول کشید که بفهمه موضوع از چه قراره و دو هزاریش بیوفته

وقتی فهمید صبر نکرد و حرفشو زد

+دو سه روز دیگه .....اما میتونیم برگردیم یونگی ...منم میخوام برگردم

نامجون گفت و یونگی جواب داد

* پس فردا بریم

بعد از اینکه گفت تلفن رو سریع قطع کرد و حتی نذاشت نامجون بگه باشه یا هر چیزی

ولی جیمین ......تازه فهمید جیمین هم دانشگاهی ونگکوک تهیونگ و خود یونگی بوده و جونگکوک بهش گفته بوده که یونگی روی جیمین کراش داره و دوسش داره

baby boy /namjin/Where stories live. Discover now