روی صندلیهای بیمارستان مثل یه بچه گربه کوچیک بی پناه خوابیده بود، حتی هر شب مادرش و خواب میدید، که داره باهاش بازی میکنه و باهم زندگی خوبی رو دارن اما امشب یه خواب متفاوت دید..
تو خواب مادرش و میدید که روی تخت دراز کشیده و داره نفس نفس میزنه، وقتی هیونجین میخواد سمت مادرش بره نمیرسه، هرچقدر قدم برداره به همونقدر از مادرش دور، میشه و شروع میکنه تو خواب به گریه کردن تا اینکه یهو صدای مادرش و تو خواب میشنوه که میگه : پسرم اون یه خیانت کاره بهش اعتماد نکن خواهش میکنم اعتماد نکن.
یهو هیونجین با پیشونی پر از عرق و اشک های روی گونه از خواب میپره و درست جلو روش پرستار چانگبین و میبینه که بهش خیره شده.
+هی پسر حالت خوبه ؟ داشتی تو خواب گریه میکردی...
هیونجین سریع از جاش بلند شد و سمت اتاق مادرش دوید.
چانگبین هم از پشت سر هیونجین دوید چون اون نباید به اتاق میرسید
اما خوب هیونجین همیشه تو مسابقات دوش تو مدرسه شرکت میکرده بخواطر همین خیلی سریع میدویید.لحظه ای که کنار در رسید و در و باز کرد دید که پدرش بالای سر مادرش وایساده و اونو با بالشت خفه میکنه.
چشم هاش از تعجب گرد شد وقتی دید پدرش داشت مادرش و خفه میکرد هوانگ این یوپ هم با آخرین فشار بالشت آخرین نفس های داویکا و ازش گرفت.
اون دست های سفید و بی نقضی که مچ دست هوانگ این یوپ رو گرفته بود و حس و بی جان شل شد و افتاد روی تخت....
همون لحظه بود که با رفتن آخرین نفس های داویکا هیونجین هم آخرین پلک و زد و یهو افتاد و بیهوش شد..
یک ساعت قبل....
هوانگ این یوپ : هر جور که شده باید امشب کارش تموم بشه، اون امشب باید بمیره فهمیدی ؟
چانگبین : من به عنوان یه پرستار نمیتونم این کار و انجام بدم...تو نباید ازم بخوای که همچین کاری رو بکنم هوانگ.
هوانگ این یوپ : هرکاری بکی انجام میدم، هرچی بخوای بهت میدم،
پول...من پول میدم بهت.چانگبین با این پیشنهاد هوانگ این یوپ ساکت شد و فقط نگاهی کرد
من پول نمیخوام...پول دارم .+ پس چی میخوای ؟
چانگبین : هیـ...هیونجین...من اونو میخوام.
هوانگ این یوپ با تعجب به چانگبین نگاه کرد و بعد از سکوتی بهش گفت : اگه به حرفت عمل کنی، منم بهت هیونجین و میدم.
چانگبین : حله.
.
.
.
.
.
.
.پسرک وقتی بیدار شد متوجه شد که تو اتاق خودشه و خونه برگشته یه لحظه فکر کرد اونا همش یه خواب بود و از روی تخت پرید و سمت اتاق مادرش و پدرش حرکت کرد.
YOU ARE READING
My wish "Hyunlix"
Romance( کامل شده ) هوانگ هیونجین مدل معروف ورساچه روزی با پسری با اسم لی فلیکس میکاپ آرتیست آشنا میشه. اما چی میشه تقدیر سرنوشت اونارو با عشق ابدی گره بزنه و هردو یه دل نه صد دل عاشق هم بشن ؟ کاپل : هیونین ، هیونلیکس ،مینسونگ ژانر : عاشقانه، مثلث عشقی،...