Part 2 ; high on this

1.9K 223 71
                                    

لحظه‌ای که به سختی چشم‌هاش رو باز کرد نتونست اطراف رو واضح ببینه، اخم گیجی کرد و چندین بار پلک زد، پشت سرش به شدت درد می‌کرد.

کشیدگی دست‌هاش به پشت بخاطر دستبند اذیت کننده بود، می‌تونست متوجه بشه که به یه صندلی بسته شده، مچ هر دو دستش شدید درد می‌کرد.
« ببینید کی بیدار شده. »

حقیقتاً با دیدن ده‌ها مرد از خاندان فرانکو که تمامی اون‌ها آراسته به کت و شلوار بودن و هفت‌تیراشون مابین دستاشون بود متوجه شد که کارش تمومه!
قیافش رو جمع کرد و زیرلب فحشی به پدرو داد.

مردی که لحظاتی پیش صدای بمش رو شنیده بود دوباره به حرف اومد، اون موهای بلوند رنگ و طوری که با اقتدار بین افرادش ایستاده بود و بقیه لاین شده بودن می‌تونست رئیس بودنش رو به رخ بکشه.
« مارتیم؟ »

مرد با صدای رسایی جواب داد:
« بله رئیس؟ »

نگاه بی‌اعصاب جونگ‌کوک روی شخصی که مارتیم صدا زده شده بود خشک شد و تک خنده‌ی ناباورانه‌ای زد:
« توئه هرزه! »

باورش نمیشد که به این آسونی گول خورده! اگه دیشب بخاطر اون ماری‌جوانای لعنتی های نبود می‌تونست پسر رو پس بزنه، اما حالا که فکر می‌کرد در هر صورت نمی‌تونست! چون قرار نبود که هیچوقت به سکس نه بگه.

جمله‌اش نادیده گرفته شد، رئیس اینبار زبونش رو روی گریلز طلایی رنگش [ روکش دندان ] کشید و دوباره از مارتیم پرسید:
« ما با مزاحم‌‌ها چیکار می‌کنیم؟ »

مارتیم با هفت تیر گوشه لبش رو خاروند و بعد نیشخندی زد:
« در بهترین حالت هفت تیرمون رو می‌کنیم تو حلقش. »

مردی که رئیس خطاب شده بود سری تکون داد و قدمای محکمش رو به سمت جونگ‌کوک برداشت.

« خوب گوش بده ببین چی میگم کله سکسی! من فقط داشتم جنسای فاکیم رو آب می‌کردم و بعدش قرار بود جمع کنم و برم اگه اون پسره‌ی هرزه خودش رو بهم نمی‌مالید و از من سوار- »

با ضربه‌ی محکم بدنه‌ی هفت تیری که به فکش وارد شد فریادی زد و بلند فحش داد:
« مادرجنده! »

مارتیم که با چند قدم خودش رو به مرد رسونده بود و محکم روی فکش کوبیده بود قبل از رئیسش به حرف اومد:
« داری حرفای اضافی می‌زنی دیک متحرک. »

جونگ‌کوک ناباورانه نیشخند زد و برای لحظاتی سرش رو عقب برد، و خب فاک، همه جاش درد می‌کرد.
با بی‌اعصابی فریاد زد:
« دستای فاکیم رو باز کن! جز مالیدن و سواری گرفتن هیچ توانایی دیگه‌ای نداری؟ »

جمله‌ش باعث بالا رفتن ابروهای تمامی افرادِ هفت تیر به دست که در دفتر حاضر بودن شد.
مارتیم نفسش رو کلافه بیرون و در کمال خونسردی برای بار دوم بدنه هفت تیرش رو بالا آورد و مجدداً روی فک پسر کوبید.

𝗥𝗲𝗱𝗿𝘂𝗺 | 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩Where stories live. Discover now