« I ain't got no motherfuckin' friend, so I fucked your bitch you fat motherfucker »
« من هیچ دوست مادرجندهای ندارم، پس زنت رو گاییدم چاق حرومزاده. »
در حالی که موزیک موردعلاقهاش رو زمزمه میکرد از موتورش پیاده شد و جکش رو زد.
تمامی فرانکوها با ماشینای پارک شدهشون رو به روی دفتر لاین شده بودن و رئیس تئو، در صدر ایستاده بود.
توجه فرانکوها به استایلی که جونگکوک برای خودش ساخته بود جلب شد و ابروهاشون بالا رفت.شلوار جونگکوک سرشار از زاپ بود طوری که انگار سگ بهش حمله کرده، تاپ سیاه رنگی که تن کرده بود باعث میشد تتوها و عضلههای حجیمش خودشون رو تو چشم فرو کنن، کت چرمش رو با دست چپ پشت شونهاش گرفته بود و با دست راست، از سیگارش پک میگرفت و نیشخند کمرنگ گوشهی لبای خوشفرمش، آشکار بود.
در اراذل اوباش ترین شکل ممکن! و طبق معمول برخلاف قوانین.شکل و شمایل پسر باعث شد که تئو اخم کمرنگی بکنه و تا جای ممکن نگاهش رو از پسر بگیره.
« جایی میرید آقایون؟ »
مارتیم برای سلام کردن به جِی، نامحسوس انگشت وسطش رو بهش نشون داد و بعد در جواب سوالش گفت:
« پیش تایلندیا، دور دوم معامله هنوز مونده. »
و تقریباً غرید:
« این چه سر و وضعیه؟ »جونگکوک نزدیک رفیقش (هرچند اگه مارتیم رو رفیق صدا میزد پسر قطعاً باهاش برخورد شدیدی میکرد) شد، دستش رو دور شونهاش انداخت و بیتوجه به سوالش به موتور سیاه رنگش اشاره کرد:
« عروسکه نه؟ امروز صبح جورش کردم. »مارتیم دستش رو روی بازوی پسر که دور شونه و گردنش بود گذاشت تا بین اون عضلهها خفه نشه:
« پولش رو از کجا جور کردی کچل؟ »جِی اینبار پک عمیقتری به سیگارش زد و طوری که انگار بهش برخورده باشه گفت:
« به هرحال منم یه چیزایی برای خودم دارم. »
« خوبه، اینجوری حداقل فقط ۹۷٪ عیاش و بیعاری! و محض رضای فاک دوباره سر صبح اون ماریجواناست تو دستت؟ »جونگکوک از پسر فاصله گرفت و سیگاری که با ماریجوانا رول کرده بود رو زیر پوتینای بزرگش له کرد:
« نیست. »
دروغ گفت! از درون کمی هول شده بود چون طبق قانون جدید تئودور بیشتر مواقع کسی حق نداشت در ملأ عام و حین کار ماریجوانا دود کنه، اما جِی قرار نبود هیچوقت گوش بده، مگه نه؟سوار موتورش شد، روشنش کرد و سروصدای زیادی که از اگزوزش تولید کرد باعث شد اخمها پررنگتر بشن.
« بشین بریم تئو. »رئیس اخمش رو حفظ کرد، به پسرا اشاره زد که سوار ماشیناشون بشن و بعد در کمال خونسردی لب زد:
« اول از همه، من با اون استایل فاکی با تو هیچجایی نمیرم، دوم از همه، بیکار نیستم جِی! تایلندیا منتظرن. »
تک سرفهای زد تا صدای بم صبحگاهیش رو کمی ملایمتر بکنه و ادامه داد:
« و سوم از همه، صدای اون غولی که زیرپاته رو بیار پایین، سر صبحه و تمامی محله خوابن. »
و به سمت ماشینش قدم برداشت تا سوارش بشه که صدای جِی باعث شد تا کمی مکث بکنه.
YOU ARE READING
𝗥𝗲𝗱𝗿𝘂𝗺 | 𝗞𝗼𝗼𝗸𝗩
Fanfiction( کامل شده ) تئودور فرانکو گنگستر برزیلی که به دستور پدرخوانده مارکو ریاستِ منطقهی خاندان فرانکو رو به عهده داره، اما چه اتفاقی قراره بیافته اگه دشمن خونی فرانکوها یعنی خاندان وارلا با استفاده کردن از پسری عیاش و بیبندوبار، یعنی جئون جونگکوک سعی...