خداحافظی

165 16 17
                                    


سلام...

نوبت به خداحافظی با این فیک هم رسید و رسما چهارمین بوک من به اتمام رسید.

یکمی طول کشید، نه؟

نوشتن این بوک رو تموم کردم اما این آدما هنوز دارن تو سر من داستان می سازن...ذهن من هنوز کنار تخت پسر گناهکار و پشیمون قصه توی بیمارستان پرسه می زنه و همراه پسری که بالاخره خودشو پیدا کرده به سمت ژاپن پرواز می کنه.

قرار شد این مدل خداحافظی رو تبدیل به یه سنت واسه ی همه ی بوک هام کنم. پس طبق معمول می ریم سراغ کاراکترها.

اول از همه تهیونگ...کسی که داستان با سرگشتگی و دلتنگی اون شروع شد.

تهیونگ پسری بود که عاشق بهترین دوستش شد. دوستی که هیچوقت نمی تونست قلبشو بهش بده. یه عشق یه طرفه ی بزرگ رو تجربه کرد که مثل یه بند به پاش وصل شده بود و اونو پایین و پایین تر می کشید. انقدر درگیر عقده ی عشق جیمین بود که متوجه تنها موندن خودش نمی شد. شاید حس تهیونگ رو خیلیامون توی زندگی تجربه کنیم. "چطوریه که به جای منی که انقدر مراقبشم کسی رو می خواد که مدام بهش آسیب می زنه؟" سوالی که نمی ذاشت تهیونگ به خودش بیاد. سوالی که اونو از جونگ کوک دور کرد. تهیونگ به نظر همه مظلوم ترین کاراکتر داستان بود ولی اگه دقیق تر نگاه کنیم اونم یه کاراکتر سیاه و سفید بود.

همین که عاشق جیمین شد جونگ کوک رد کنار گذاشت و باید اینو بدونید که درد دوستی کمتر از عشق نیست.

حالا که تهیونگ رو گفتیم اجازه بدید نفر بعدی هوسوک باشه.

مرد تنها و مهربونی که عشق رو توی سن کم تجربه کرد. درست مثل تهیونگ اما با این تفاوت که هوسوک یه عشق موفق رو تجربه کرد. البته عمر این موفقیت زیاد نبود و درآخر با کوهی از مسئولیت تنها موند. وقتی با هوسوک آشنا شید تازه می فهمید مظلوم ترین کاراکتر قصه اونه.

خودم تا وسطای داستان متوجه نبودم که دارم از کاپل های فیک Losers town استفاده می کنم. انگار سختم بوده با یه وان شات از این کاپل ها دل بکنم.

حقیقتش اول اصلا قرار نبود ویهوپ کاپل بشن. قرار بود هوسوک پدر جوون،مجرد و تنهایی باشه که به تهیونگ کمک می کنه از پیله ای که دور خودش تنیده خارج بشه اما همین که پارت آشنایی اشون رو نوشتم دیگه راه برگشتی نبود. بدون اینکه بخوام این دوتا کاپل شدند.

بریم سراغ جیمین. میشه گفت اصل کاری؟

همه ی داستان دور محور پسری می گشت که خودش هم نمی دونست دقیقا چی می خواد. جیمین عاشق جونگ کوک بود و این تنها چیزی هست که می تونیم درباره ی این پسر با قاطعیت بگیم. عشق جیمین به جونگ کوک دیگه مثل تهیونگ یه بار سنگین نبود. این عشق همه ی حسی بود که جیمین توی قلب اش داشت. یجورایی جیمین و تهیونگ دو نوع مختلف از عشق رو نشون رو دادند. عشقی که باعث آسیب بهت می شه.

An unworthy heartWhere stories live. Discover now