Dare

Chapter 5

اهنگ های ذکر شده در این چپتر رو میتونید توی چنل تلگرام پیدا کنید💗
Telegram: awworldwww

.......................

صبح روز بعد جونگکوک زود بیدار شد و همینطور که گوشیش رو چک میکرد نالید. بلند شد، از اونجایی که دیشب شام نخورده بود حالا حسابی گرسنه بود. قبل از اینکه از اتاق بیرون بره روی زمین رو نگا کرد و تهیونگ رو دید که با آرامش خوابیده بود. کم کم خاطرات شب قبل به ذهنش هجوم آورد و باعث شد اخم کنه.

سمت آشپزخونه رفت و چون زیادی تنبل بود که بخواد آشپزی کنه فقط یه موز برداشت. از پنجره به جنگل نگاه کرد و یاد داستانی افتاد که یونگی دیشب تعریف کرده بود.

اگه واقعا یه قاتل اونجا باشه چی.

در حالی که موزش رو میخورد فکر کرد و بعد سرشو تکون داد تا این افکار رو از خودش دور کنه. به اتاق کوچیکش برگشت و متوجه شد تهیونگ اونجا نیست و فقط یه پتو روی زمین افتاده بود. چند لحظه بعد صدای دوش آب رو شنید و قبل از اینکه روی تخت بشینه با خودش فکر کرد که تهیونگ توی حمامه.

یه دفعه، صدای عمیق تهیونگ از حمام شنیده شد، اون داشت آهنگ میخوند، در واقع داشت آهنگ مورد علاقه جونگکوک رو میخوند. جونگکوک به ملودی که تهیونگ به آرومی میخوند گوش کرد و نت ها رو توی ذهنش مرور کرد.

"Shooting like, the ocean rushing over sand... He takes care of me baby. He helps me be a better man, he's so beautiful, sometimes i stop to close my eyes, he's exactly what I need."

وقتی تهیونگ آهنگ رو تموم کرد جونگکوک حس کرد قلبش داره ذوب میشه. سرخ شد و به خودش لبخند زد، اون کاملا شیفته ی تهیونگ شده بود.

____

جونگکوک روی تخت نشسته بود و تند تند با لپتاپ تایپ میکرد. تهیونگ هم انتهای تخت نشسته بود و توی اینستاگرام میچرخید. پسر کوچیکتر در حال تحقیق راجب چیزی بود و از کنجکاوی لبهاشو گاز می‌گرفت.

چطور از دوست داشتن یک نفر دست برداریم

قدم اول: با فردی که دوست دارید رو به رو شوید.

چشم های جونگکوک درشت شد و اون صفحه رو بست و دوباره مشغول تایپ کردن شد.

چطور بفهمیم کراشمون دوستمون داره

جونگکوک ابروهاش رو در هم کشید و به نتایج نگاه کرد. روی اولین لینک کلیک کرد و وارد فیس بوک شد.

کارهایی که اگر کراشتون دوستتون داشته باشه انجام میده:

_خوشحال بودن هرجا با شما

_لمس کردنت از هر طریقی که دوستانه نباشه

_لاس زدن در هر صورتی، ممکنه حتی شوخی هم بنظر برسه اما اینطور نیست