پارت۲
یهمشتریِ پیرزن اومده بود و ازم خواست براش یهعروسک دختر که موهاش فرفری بود و لباسش صورتی بود و پارچهای بود رو توی یه جعبه کادوی قلبقلبی بزارم و با ربان صورتی پاپیون درست کنم و روی جعبه بچسبونم...کار یکمی طول میکشید واسه همین چون پا درد و کمر درد داشت بهش گفتم روی یکی از صندلی های مغازه بشینه...بعد ۵دیقه کارو تموم کردم و صداش کردم
+خانمممم...جعبهکادوتون امادست
عصاشو برداشت و اروماروم اومد...وقتی اومد جعبه کادو رو با عروسکه دید و یه لبخند خیلی کیوتی زد...دندون نداشت و همین باعث شد کیوتتر بشه
_وای ننه دستت درد نکنه...چه عروسک نازیه...
+ممنون...واقعا دوسش دارین؟
_اره ننه...خوشم میاد مثل خودم با سلیقهای
+ایبابااا خجالتم ندین لطفا خانمجان...میشه یهسوالی بپرسم؟
_حتما ننه
+حالا...فضولی نباشه...اممممم این کادو رو به کی میخوایین بدین؟
_به نتیجم
+نتیجتون؟!
_بله ننه...اسمش میونگه...۵سالشه و این اولین عروسک عمرشه...
+چندتا نتیجه دارین؟
_۷تا ننه...هشتمی تو راهه
+۸تا؟!
_اره...اونم دختره...اون که بیاد میشه ۴تا دختر و چهارتا پسر...واسه همشون کادو خریدم فقط اون مونده بود
+نازی...خوشبحالشون چه مامانبزرگ مهربون و کیوتی دارن
_ننه مگه تو با اونا چه فرقی داری؟توهم مثل نتیجههای خودمی...
+ممنونم
_حالا دورت بگردم قیمتشو بگو تا بیشتر از این مزاحمت نشم
+قابلتونو نداره...این قیمتش ۷۰۰وونه که بخاطر اینکه نزدیک کریسمسه ۲۰۰وون شده...ما چیزارو حراج کردیم
_قیمتش مطمئنی همینه ننه؟
+اره...من دروغ نمیگم به مشتریام
_میدونم...فقط خیلی قیمتش کمهها...ببین ننه...من ۲۰۰وون بهت میدم خب...۸۰۰۰۰وونم روش بهعنوان انعام هرچی خواستی برو بخر...
+چی؟!خانم ۸۰۰۰۰وون خیلییی زیاده...خودتون چی؟
_ننه من میلیاردرم...نگرانم نباش
پشمام!!!پیرزن پولدار ندیده بودم...البته چرا...عمم...به پولش خیلی مینازه...
پولارو بهم داد و جعبه رو گرفت+دستتون درد نکنه
_خواهش میکنم عزیزدلم...ببین...چند روز دیگه هم میام تا چیز بگیرم...اونموقع بیشتر بهت پول میدم
VOCÊ ESTÁ LENDO
last Christmas
Fanfic°•تمام شده•° *دنبال من میگردی جیهوپ؟ با منبع صدا اطرافمو با تعجب دیدم... *روبروتم سنجاب روبرومو دیدم...خودش بود...با همون هودی بنفش رنگش و شلوار مشکیش...اون چرا...چرا لبخندش انقد تلخه؟چرا اشک تو چشماشه؟