~•°•°•☆☆☆•°•°•~
سال 2013، شروع همهی اتفاقات مهم بند بود.
ما یکباره از پنج نوجوان شاد و بیخیال وارد دنیای شهرت به سبک جوانی و بزرگسالی شدیم.
حالا واندایرکشن با انتشار دو آلبوم موفق، توی سومین گامش، قدم خیلی بزرگی برداشته بود و توی آهنگهاش از چیزهای خیلی متفاوتتری میگفت.
ما دیگه فقط یه بند موسیقی نبودیم، یه سبک پوشش، یه ترند رسانهای و الگو بودیم... اما این تنها اتفاق افتاده نبود. حوالی همین سال پای کمپانی به شخصیترین مسائل زندگی ما و روابطمون باز شد، چون مردم میخواستن بیشتر بدونن!
تب رسانهای واندی به اوج خودش رسیده و شایعه و گمانهزنیها همه جا رو گرفته بود. داشتیم برای اولین بار با مسائل خیلی جدی و بزرگتری رو به رو میشدیم؛
●رفتار رسانهای
●رابطهی رسانهای (PR)
با این حال... این سال شروعی هم بود برای قصهای عاشقانه که بهش اسم داده بودن؛ زیام...!
~•°•°•☆☆☆•°•°•~
BẠN ĐANG ĐỌC
Days of rain and spring [Z.M] [L.S]
Fanfictionبرگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت میدرخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دل...