. از یک شبگرد🖋
.
.
.
☆~•°Days of rain and spring°•~☆•¤فصل پنجم: سال 2013¤•
•~پارت اول~•☆•~•°•~{شروع 2013}~•°•~•☆
.
.
.
(مهربونام که این پارت رو میخونید و ازش لذت میبرید لطفا ستاره بالا رو لمس کنید و هرجایی در هر موردی نظری داشتید باهام درمیون بذارید🫂♥️)~•°•°•☆☆☆•°•°•~
یک ماه از شروع سال 2013 میگذشت. دومین آلبوم بند به اسم [Take me home] به شهرت و محبوبیت رسیده و تورهای موسیقی یکی بعد از دیگری برگزار میشد. حالا چنان شهرت و محبوبیت این بند زیاد بود که کمتر کسی نمیشناختش...بعد از استراحت پایان تور کنسرتهای آلبوم دوم، صفحهی رسمی واندی، چندین فتوشات جدید منتشر کرد که نگاهها رو به این بند تغییر داد. دیگه خبری از پسرهای سابق نبود!
استایلهای لباس، بالغانه...
مدل موها، بزرگسالانه...
ژستها کاملا تغییر و لبخندها تقریبا محو شده بود. اینجا همون جایی بود که طرفدارها و رسانه متوجه شدن دیگه این بند پسرانه، قرار نیست چندان از دنیای سادگی و نوجوانی بگه... آهنگ، ظاهر و همه چیز متفاوت و اونها بزرگتر شده بودن.
به طور ریزتر، نایل دیگه ارتودنسی نداشت.
خبری از صورت گرد و موهای خیلی پریشون هری نبود.
لویی دیگه شلوارهای رنگی نمیپوشید و کمتر کلاه بسر داشت.
خبری از معصدمیت و موهای پخش شده دور صورت لیام نبود و بدنش ورزیدهتر و استایلهاش سنگین تر بود.
صورت زین جا افتاده و استخوانیتر، برای اولین بار توی عکسها مثل لیام، ریش یا ته ریش میذاشت چیزی که قبلا اجازش رو نداشتن!
و همهی اینها اون لایهی بیرونی بود که بقیه از بند میدیدن، کسی خبر نداشت پشت نگاه، لبخند، و چهرههای اونها چه حس و حال و رازهایی نهفته بود. دوربینهای خبرنگارها که لحظه به لحظه این پسرها رو تصویر میکردن، موج جدیدی از طرفدارها رو به سمتشون سوق داد که دیگه فقط نوجوانها نبودن!
KAMU SEDANG MEMBACA
Days of rain and spring [Z.M] [L.S]
Fiksi Penggemarبرگشت پشت سرش رو نگاه کرد اون تابلوی بزرگ از پنجتاییشون که داشت میدرخشید با اسم [ One Direction ] این آخرش بود... برای یک لحظه تمام خاطرات اون سالها از جلوی چشماش گذشت و نگاه آخرش رو به چشمای یکی از اون پسرا روی تابلو داد؛ خوب میدونست برای همیشه دل...