من خودم به شخصه عااااااشق اين كاور و سازندشم. خدايى كاور ازين خوشگل تر داريم؟
............................................
صبح كه بيدار شدم بدنم درد گرفته بود و به خاطر گرماى زياد عرق كرده بودم. يه چيزه سنگينو دور كمرم حس كردم. سرمو برگردوندم و نايلو ديدم كه خوابيده بود. يه لبخند بزرگ زدم و دوباره چشامو بستم و از بغل گرم نايل لذت بردم. ( منم مى خوااااااااام ).
البته اين لذت خيلى طول نكشيد چون يادم افتاد پريودم و بايد نوارم و عوض كنم. سعى كردم از زير دستاى نايل بيام بيرون ولى نذاشت و دستاشو محكم تر دورم حلقه كرد.
"هممممممممم "
"نايل بايد برم دستشويى"
"يكم ديگه صبر كن. "
"نايل اضطراريه. "
"باشه "
"خب.... نمى خواى دستاتو بردارى؟ "
"نه "
"نايل تو كه دوست ندارى مبل خيس شه "
"نه فاك، زود برگرد. "
"باشه. "
سريع رفتم تو دستشويى و مى خواستم نوارمو عوض كنم كه تصميم گرفتم يه دوش بگيرم. لباسامو دراوردم و رفتم تو حموم دوشو باز كردم و شامپو زدم به سرم.
"اما قرار بود زود برگردى مثلا "
"مى دونم معذرت مى خوام، يهو تصميم گرفتم دوش بگيرم. "
"پس منم اومدم. "
"نه نه نيا " نا خودآگاه جيغ زدم.
"باشه باشه نميام، چرا مى ترسى؟ "
"نه ببخشيد دست خودم نبود. " جوابمو نداد. فكر كنم ناراحت شده بود، يكى بايد بهش بگه نايل عزيز دوست دخترت خون ريزى داره و الان وقت عشق بازى تو حموم نيست.( -_- )
سريع خودمو شستم و اومدم بيرون. نايل تو آشپزخونه بود. حوصله نداشتم موهامو درست كنم به خاطر همين همون جورى خيس بازشون گذاشتم و يه لباس راحتى پوشيدم و رفتم بيرون.
"هى " وقتى رفتم تو آشپزخونه گفتم.
"هى " با صداى اروم جوابمو داد. فهميدم قضيه حموم خيلى ناراحتش كرده. مى خواستم از دلش در بيارم، همون طور كه بالا سر گاز وايساده بود رفتم و دستامو دور كمرش حلقه كردم و سرمو گذاشتم و كمرش.
"ناراحتى؟ " اروم ازش پرسيدم. سرشو به نشونه نه تكون داد. هه هنوز نفهميده من اونو بهتر از خودش مى شناسم؟
"بهم بگو از چى ناراحتى. "
"ناراحت نيستم. "
"نايل مشخصه كه ناراحتى، لطفا بهم بگو ، مى دونى من دوس ندارم ببينم اينطورى اخم كردى. "
YOU ARE READING
Sepration (Niall Horan)
Fanfictionنايل و اما واقعا عاشق هم بودن...... اونا باهم يه زوج بى نقص بودن و بااينكه كلى مشكل داشتن ولى هيچى سرراهشون نيومد ولى نايل مى ره .و اما رو تنها مى ذاره ....... مى ره دنبال ارزوهاش و باعث يه حدايى بزرگ بين خودش و اما مى شه......