شخص سومتهیونگ بعد یه عالمه فکر زد به سیم اخر و تنها چیزی که به ذهنش می رسید که خواسته ی واقعیشم بود گفت
- کاری که دلت خیلی می خواد انجام بدیو انجام بده ، بدون در نظر گرفتن کسی اینجا
جیمین لحظه ای به اینکه دیکه تهیونگو بگیره و تهدیدش کنه فکر کرد ، بعد به اینکه جونگکوکو ببوسه تا از دلش در بیاره ، نمی دونست کدومو انتخاب کنه ولی می دونست هر دو کار خطرین ، احتماله اینکه با انجام دادنه اون کارا جلوی یونجون لو برن خیلی بود ،
بلند گفت× من گردن نمی گیرم ، خودت بودی که همچین چیزی خواستی
از جا بلند شد و رفت رو به روی تهیونگ نشست ، اخمی کرد ، تهیونگ کنجکاو به جیمین نگاه می کرد و می خواست بدونه قراره جیمین چیکار کنه ،
چند لحظه از زل زدنش نمی گذشت که دستشو یهو برد سمته خشتکه تهیونگ و از شلوارش رد کرد و از روی باکسر محکم به دیکش چنگ زد ،
یونگی سعی می کرد به جای خندیدن محکم تر گوشای یونجونو بگیره تا بیشتر از این ناله های تهیونگو نشنوه و به جونگکوک بیشتر علامت بده تا بیاد چشمای یونجون که هر کار می کرد جای دیگه رو نگاه نمی کرد و درشت شده زل زده بود به اتفاقای رو به روش بگیره× اخرین بارت باشه از حد مجاز بلند تر توی این خونه حرف میزنی ، کیم تهیونگ تا جایی که یادمه چندین بار بهت گفتم خشمتو کنترل کن ، اگه یه بار دیگه بشنوم دیگه بهت فرصت نمیدم و تا یه ماه از اومدن به این خونه منع میشی ، خودتم میدونی اگه از این خونه بندازمت بیرون غیره اینکه نمیتونی رابطه برقرار کنی از دیدنه بچه ها ام منع میشی
هر ادمی ممکنه عصبی بشه و بعد عذر خواهی کنه ، این اتفاق ناخواسته ست ولی عصبانیت تهیونگ یه طور دیگه ای ترسناک بود ، ممکن بود با عصبانیتش به هر چیزی اسیب بزنه بدونه اینکه بتونه خودشو کنترل کنه ،
خیلی وقت بود کاری کرده بود با خودش بیاد پیشه تراپیست ولی هنوز گاهی وقتی کار بهش فشار میاورد به چیزی فکر نمی کرد و داد میزد ،
تهیونگ فقط ناله می کرد و سعی میکرد با گرفتنه مچ دسته جیمین اونو از روی دیکش برداره ولی هر چی بیشتر تلاش می کرد بیشتر دردو حس می کرد-اههه جیمینا غلط کردم ، غلط کردم جیمینا ول کن کندیش
♪اوه
یونجون صورتشو از تصور اون درد در هم برد و بیشتر به رو به روش و بحثه جالب ترش زل زد و توجه کرد
× بعدا خیلی خوب می خوام از دلش در بیاری باشه ؟
جیمین اروم تر شده گفت و تهیونگ تند تند سر تکون داد ، همون لحظه جونگکوک با نیشخند کنار گوش تهیونگ گفت
+ پس یه راند بهم بده کاری
تهیونگ با اخم سمتش برگشت که با محکم تر گرفته شدنه دیکش تقریبا دادی کشید

BẠN ĐANG ĐỌC
احساسات ماه 2
Thơ caفصل اول : به پایان رسیده ✅ فصل دوم : .... کاپل اصلی :تهکوکیونمین کاپل فرعی: نامجینهوپ {اگر می خواید این فیکو بخونید باید از فصله اول که تو همین اکانت هست شروع کنید } ژانر : طنز ، اسمات🔞 ، امپرگ ، اکشن ، فورسام ، مافیایی چند سال از وقتی که علم پیشر...