"هی از سره راه برو کنار !!!"
با عصبانیت چشمامو باز کردمو به هری که داشت با نوکه پاش به شکمم ضربه میزد چشم غره رفتم .
"نمیتونی از کنار بری یا یکم اون لنگای درازتو کش بدی تا از روی من رد بشی؟؟؟"
چشماش برق زدو با شیطنت سرشو تکون داد طوری که موهاش توی صورتش اومدن.
"آممم....نه !!! چرا باید خودمو خسته کنم ؟! وقتی تو میتونی هیکلتو از جلوی راهم بر داریو بزاری یکم باد بیاد؟!"
پسره ی فاکره لعنتی !!! دُزه عوضی بودنش به طرزه عجیبی بالاس...
چشمامو یکم مالیدم و سرجام نشستم .اون به سرعت از کلبه خارج شد و لحظه ی آخر با پررویی ابرو هاشو واسم بالا داد و مطمئنا اون به معنای 2 به 1 شدن بازیمون بود.
یکم که خواب از سرم پرید منم از کلبه بیرون اومدم و به بچه ها که مثله یه دایره دوره هم جمع شده بودن ملحق شدم.
"خب نمیدونم بشه کاریش کرد یا نه .... راستش تختا رو تا بالای اون کلبه ها نمیشه برد."
اونا میخوان تو کلبه ها تخت بزارن؟؟؟این واقعا مسخرس چون ما هنوز تشک و بالش هم نداریم و من دیشب نزدیک بود از سرما یخ بزنم..!
"میتونم یه چیزی بگم؟!"
سعی کردم توجها رو جلب کنم
"به نظرتون پتو و تشک مهم تر از تخت خواب نیست؟؟؟"
در حالی که چند تاشون حرفه منو تایید کردن ادامه دادم
"باید یکم از این برگایی که پهن هستن جمع کنیم میتونیم با دوختنه چند تاشون به هم زیر انداز و پتو درست کنیم."
"خب منو لیامو لویی با زین میریم تا برگ جمع کنیم ."
پائولا با لبخند به من جواب دادو از جاش پاشد.
"پس منم با....آمم بیخیال ,میرم تا از تو لاشه ی هواپیما ساک دستیمو پیدا کنم... توی کیفم یه قابه نخ سوزن نگه میدارم اون مطمئنا بهمون کمک میکنه."
راستش ترجیح میدم تنها برم تا اینکه جسی یا هریو با خودم ببرم. نایلم که کلن کمکی از دستش برنمیاد چون هنوز دستش بستس.
"باشه پس...اما یکی از بچه هارو هم با خودت ببر.دو نفری بهتر میتونین دنباله اون کیف بگردین."
قبل از اینکه دهنمو واسه ی مخالفت باز کنم هری به صدا درومد:
"پس منم باهات میام."
"ببین واقا به کمکه تو لازم نیست چون من خودم میتونم...."
اما اون در حالی که به یه سمت روانه شد سعی کرد منو نادیده بگیره
"فک کنم راه از این طرف باشه"
با عصبانیت پشته سرش راه افتادم در حالی که محکم و بی هیچ دلیلی گوشمو می خاروندم تا جایی که تونستم به هری چشم غره رفتم.
YOU ARE READING
Where We Are?!
Fanfictionسقوط یه هواپیما ممکنه خیلیا رو از بین ببره و میتونه زندگیه خیلیارو هم عوض کنه..........! سرنوشت تو یه جنگله ناشناخته یه جوره دیگه رقم میخوره!!!