** زيام ها شروع ميشه از اين چپتر ^-^
•••••••••••••••••••••••
از ماشين گرون قيمتش پياده شده با دستش كت شو صاف كرد ! عينك آفتابيشو به چشمش و زد وارد محوطه ى مدرسه شد . هنوز به وسط حياط نرسيده بود كه ٥-٦ نفر دورشو گرفتن .دوستاش ... نه نه ببخشيد ، نچه هاش ! فقط يكيشون دوستش بود.
"هى ليام" پسرى با موهاى قهوه اى و چشماى آبى اينو گفت و تند تند خودشو به كنار دوستش رسوند.
"هاى لو" ليام همونجورى كه داشت به رو به روش نگاه ميكرد گفت .
" چه خوشتيپ شدى ، ليام " جان از پشت سرش گفت .
" آره پسر ,كتت خيلى شيكه " مايكل گفت وقتى كه داشت تيپ ليام و برانداز ميكرد .
" هه ! آره خب معلومه ! سفارشيه ! ميدونى چقدر پولشو دادم ! به اندازه ى كل زندگى تو ميارزه مايكل " ليام گفت و نيشخند زد و مايكل ، خب اون ساكت شد و بعدش ديگه چيزى نگفت ! و لويى لب شو گزيد !
خب ليام بعضى وقتا واقعا زياده روى ميكرد ، اما لويى اونو خوب ميشناخت. اون آدم *خوبى* بود .
" لويى اون چيزايى كه گفتمو گرفتين ؟ " ليام گفت ، عينكش و از چشمش برداشت و با يه لبخند مرموز برگشت و به لويى نگاه كرد.
" آره لى گرفتم ، ولى ليام فكر نميكنى اون پسره يكم ... "
" لويى دوباره شروع نكن ، اون يه احمقه ، اون بايد ياد بگيره ... متوجههى كه ؟ " ليام گفت و سرشو به نشونه ى تاسف تكون داد .
" مايكل با تروى برو وسايلو براى زنگ بعد آماده كن." ليام دستور داد و مايكل و تروى سريع رفتن تا كارى كه ليام گفت و انجام بدن.
" من ميرم كافه ! صبحانه نخوردم " ليام گفت و راهشو به سمت كافه ى مدرسه تغيير داد.
" اوه ، پس ميشه بگى چرا انقدر دير كردى ليام ؟ " لويى پرسيد.
" خب بايد دختره رو ميرسوندم ديگه" ليام گفت و خنديد و جانم زد زير خنده .
لويى چشماشو تو حدقه چرخوند و ادامه داد :
"آقاى جانسون واقعا عصبى شد و با اون صداى مسخره ش داد زد كه اگه پين يه بار ديگه نياد اين ترمو ميندازمش " لويى گفت درحالى كه صداشو نازك كرده بود و داشت اداى معلم رياضى و در مى آورد." اوه بيخيال ! وقتى پرونده هاشو دادن دستش و واسه اخراج نشدن التماس كرد ميفهمه كى ، كيو ميندازه " ليام گفت و خنديد.
YOU ARE READING
Soulmates or Soul enemies? || Ziam
Fanfiction[COMPLETED] [ ابديت يا بى نهايت ... ؟ ] ∞ داستان دو پسر جوان كه رابطه خوبى با هم ندارن اما به كمكـ هم براى نجات مهم ترين آدماى زندگيشون تلاش ميكنن ، و احتمالا اونجاست كه همه چيز عوض ميشه ........