لیام چمدون کوچیک مارگو و کوله پشتی خودش رو از تاکسی پیاده کرد جلوی خونه ی ویلایی و دنج مالیک ها ایستاد مارگو عینکش رو درآورد و به لیام گفت – خوش اومدی
لیام لبخندی زد و به خونه نگاه کرد . به اون خونه حس خوبی داشت . در واقع اون یک خونه ی خوب توی محله ویلیامزبرگ بروکلین بود و لیام به خوبی میتونست علت تعریف های مردم از آرامش اون محله رو حس کنه
مارگو دست لیام رو گرفت و به دنبال خودش لیام رو به داخل خونه کشید جلوی در خونه مارگو ایستاد و زنگ در رو زد و مطمئن بود برادرش خونه ست تا از اونا استقبال کنه
لیام یادش میومد که دفعه پیش که به نیویورک اومد نتونسته بود زین رو ببینه چون اون با دوستاش مسافرت رفته بود
گوشی ِ لیام توی دستش زنگ زد و اسم نیک روی صفحه بود لیام به مارگو اشاره کرد و یکم عقبتر رفت به سمت خیابون برگشت تا جواب نیک رو بده
-لی کدوم گوری رفتی صبح کافه نبودی
لیام خندید –اولین سلام دلقک دوما مگه من بیکارم اونجا منتظر تو بشینم
-به من چه تو همیشه خودت اونجایی! حالا کجا رفتی جدی
-نیویورک
نیک فریادی پشت گوشی زد –چییییییییییییی؟
-آروم پسر نگفتم آلاسکام که
-نیویورک چی میکنی ؟
لیام ازپشت شونه دید که در خونه بازه و مارگو داخل رفته
سمت خونه رفت و داخل شد ورودی خونه یه راهروی تاریک بود همونطور که داخل میشد صدای نیک رو شنید که با تشر گفت
-هوییی با توام
-به خاطر کارای مارگو اومدم یه سری کار داشت
از راهرو رد شد و داخل خونه رو دید خونه ای با فضایی گرم که کنار یکی از دیوارا با راه پله ای به سمت طبقه بالا پوشونده شده بود
اون خونه کلاسیک بود و برای لیام واقعا احساس یک خونه رو منعکس میکرد
لیام خانواده ای کامل داشت مادری زیبا و مهربون پدری کاری و مشهور و خونه ی اونا توی منطقه خودشون ار بهترین خونه ها بود اما ... از نظر لیام زیادی سرد بود همیشه
و این خونه باعث شد لیام زیر پوستش احساس گرمای خوشایندی رو بکنه
-مارگو ؟ مارگو چه کاری داشت خب میگفتی منو ایدن هم میومدیم !
-تو و ایدن کجا...
صدای آشنای پسری نگاه لیام رو به سمت دیگه ی خونه کشوند
-خوش اومدی لیام
لیام نگاهی به پسر کرد و اروم به نیک گفت –من بعدا تماس میگیرم
YOU ARE READING
Never Again [Ziam]
Fanfiction- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه...