لیام کنار در ورودی ایستاد و قبل از ورود به محوطه ی باز بارونیش رو پوشید تا از بارش شدید بارون در امان باشه
کف پوش حیاط رو اب پوشونده بود . قبل از حرکت به سمت ماشینی که این مدت تو نیویورک در اختیارش بود سرش رو اطراف چرخوند
توی قطر خودش زین رو دید که کنار لارا ایستاده . موهاش به خاطر نم بارون روی پیشونیش چسبیده بود .
اون هیچوقت با خودش بارونی نمیاره !
لیام فکر کرد و از حرص لبش رو گزید . کمی نگران بارونی که میومد و بارونی نداشتن زین بود نمیتونست انکارش کنه . تلاقی نگاهشون باعث شد متوجه بشه زین هم به اون خیره ست و لبخند محوی روی صورتش نقش بسته . لیام با صورت جدی نگاهش کرد . لارا جلوی اون ایستاده بود و با حرکت دست چیزی رو میگفت اما زین متوجه نمیشد و تمام حواسش به لیام بود
لیام سرشو پایین انداخت و به سمت ماشینش حرکت کرد کتش رو روی صندلی انداخت و قبل از اینکه شلاق های بارون بهش برسه توی ماشین نشست
با دستمالی پیشونیش رو خشک میکرد که ضربه ای به شیشه سمت دیگه خورد . شیشه از قطرات بارون پوشونده شده بود و چیزی از پشتش مشخص نبود لیام شیشه رو پایین داد
و اون زین بود که صورتش از پشت شیشه ی در حال پایین اومدن مشخص شد
روی سر شونه های کتش خیس شده بود و از موهای بهم ریخته ش اب میریخت
موهای بلندش روی صورتش افتاده بودن
لیام ناخوداگاه اخمی کرد و گفت
-بارون شدیده . چیزی شده
-میشه منو برسونی ؟!
زین با لبخند پرسید . لیام رو به روشو نگاه کرد ابرویی بالا انداخت و گفت
-مگه خودت ...؟!
-لارا رفت با راننده
کتی که هر لحظه بیشتر خیس میشد و بارونی که شدیدتر میشد باعث شد لیام تمام نارضایتی ش رو ساکت کنه و با دست اشاره کنه که زین بشینه
زین موهاش رو از روی صورتش کنار زد و کنار لیام نشست . بخاری ماشین خاموش بود چون هوا آنچنان سرد نبود و لیام هم ادم گرمایی بود اما لباس های نسبتا خیس زین و دستاش که بهم میمالید باعث شد لیام بخاری ماشین رو روشن کنه و روی زین تنظیمش کنه
زین با لحن نرمی گفت
-مرسی اما هوا سرد نیست که
-لباسات خشک میشن
لیام گفت و زیر نگاه سنگین زین که به نیمرخش زل زده بود ماشین رو به حرکت دراورد نگاه لیزری زین صورتش رو خراش میداد باعث شد به حرف بیاد و بگه
YOU ARE READING
Never Again [Ziam]
Fanfiction- when ? - I don't know - maybe later ? -No, never again ------------- - didn't you say never again? - No , not gonna lose you again - but no , never again! **** -کی ؟ - نمیدونم - شاید بعدا ؟ - نه ، هیچوقت دیگه ---------- - مگه نگفتی هیچوقت دیگه...