CHAPTER14: STARVING

747 63 307
                                    

"عطش"*
*(خیلی به اسم این پارت دقیق نشید که به چه دلیل این انتخاب شده، اسم یکی از آهنگ های زده که موضوع اصلی اش در مورد سکس و عشقهXD)

🔞Smut
(قسمت اسمات رو مشخص کردم که اگه نخواستید ردش کنید، بجز سکس اتفاق خاصی نمی افته)

با کوبیده شدن کمر برهنه و خیس از عرقش به بدنه ی چرم کاری شده ی در استودیو دوباره لب هاش به لب های لیام گره خورد ولی این بار لیام کنترل اون همه شلختگی رو به دست گرفته بود و بهش شکل ثابت تری میداد و این دست زین رو برای پیش بردن بوسه های فرانسوی اش با زبان لیام رو می بست.

از روی بی میلی توی دهان لیام ناله ای کرد که لیام به راحتی فهمید این پسر به سکسی خشن تر از این حرف ها نیاز داره پس به شهوتش اجازه داد به مغزش غلبه کنه و انگشت هاش رو که در زیر رون زین و کمرش جا گرفته بود، به پوست گندمی و براق زین فشار بده و روش نقاشی بکشه...

البته این پوزیشن چسبیده به در استودیو که زین رو در ارتفاعی بالاتر لیام نگه می‌داشت برای چند دقیقه ای بیشتر طول نکشید و لیام با برگردوندن دستش به زیر زانوهای تا شده ی زین در دور کمرش، زین رو به سمت تنها مبل موجود در اون اتاقک سه در چهار برد و بدون پایان دادن به لغزیدن لب هاشون روی اجزای دهان و فک های همدیگه، نیپل های زین رو بین دو انگشت اشاره و شصتش فشرد که پسر کوچیک تر راهی جز جدا کردن دهانش از زبان خیس لیام برای نفس گرفتن و ناله کردن پیدا نکرد.

- مگه تلاش نداشتی خشونت بیشتری وارد کنی بیبی؟! چی شد پس؟

لیام که گویا قصد رها کردن سینه هاش رو نداشت و از ناله های بریده بریده ی زین لذت می برد به آرومی لب زد و با خم کردن گردنش برای ماهیچه های کشیده شده ی گردن زین که به سمت پشتی های مبل کشیده می‌شدند، هجوم برد. لاو بایت هایی که به عنوان یادگاری روی بدن زین جا می‌گذاشت مسیر مشخصی نداشتند، سیبک گلوش، کمی پایین تر گودی گردنش و یهو سر از جایی عقب تر لاله ی گوشش سر در آوردن اما زین کی بود که اهمیت بده که این نقاشی های لیام، ممکنه براش دردسر ساز شه...

بیش از تصورش برای لیام هارد شده بود و اون رو همین الان توی خودش میخواست ولی هنجره اش اونقدری یاری نمی کرد که خواسته اش رو بیان کنه و تنها قدرتی که براش مونده بود، با انگشت‌ های دردناکش کمر و گردن لیام رو خط مینداخت.

در حرکتی ناگهانی از جانب لیام که موجب هجوم سرما و لرز ثانيه ای زین شد، لیام خودش رو عقب کشید و با لیس زدن لب هایی که به وضوح کبودی و ورمشون قابل دیدن بود، شونه هاش رو چنگ زد و پوزیشنشون رو تغییر داد. زین رو به پشت گردوند و با دراز کشیدن روی کمر قوس دار و براق از عرقش بوسه ی کوتاهی پشت گوش زین زد و با دست انداختن توی موهای نیمه بلندش، سرش رو کمی به عقب کشید و زیر گوشش زمزمه کرد :

SalvA ( Ziam FanFiction )Where stories live. Discover now